responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 214

چون امير نوح بطوس توقف كرد، سبكتگين امير محمود را بحضرت فرستاد و لشكركشي نازد محمود شد، و سيف الدولت شد، و نشاپور بدو دادند به ايالت. بعد از آن امير نوح منصور به بخارا باز رفت، و بلخ و هرات و نشاپور و ولايت خراسان امير سبكتگين به پسرش امير محمود بازگذاشت. و محمود به نشاپور مقام كرد، و ابي علي سيمجور از گرگان در ربيع الاول سنه خمس و ثمانين و ثلثمائه بر عزيمت قهر محمود به نشاپور آمد، و اهل شهر با او يار شدند، محمود بعد از مبارزت و جنگ بسيار منهزم شد، كه با او اندك عددي بود، و به هرات باز آمد، و ابو علي سيمجور در نشاپور آمد، و سبكتگين با لشكرهاي بسيار روي بدان طرف نهاد، و ابو علي بجانب طوس آمد، و آنجا هم مصاف افتاد، و جنگ سخت و قتال شگرف كردند، و امير محمود از پس پشت ابو علي درآمد، و مصاف او بر دريد. فايق با او منهزم شد و به بخارا رفت و محبوس گشت و وفات يافت. و امير سبكتگين به بلخ رفت و مقام كرد، و امير محمود به نشاپور باز آمد. پس امير نوح روز جمعه سيزدهم ماه رجب سنه سبع و ثمانين به رحمت حق پيوست، و امير سبكتگين هم درين سال برحمت حق پيوست و مدت ملك او [1] بيست و يك سال بود [2]. و السلام.

العاشر منصور بن نوح‌

امير نوح منصور پسر خود امير منصور را ولي عهد كرده بود، چون او برحمت حق پيوست، امير منصور بتخت پدر بنشست و لشكركشي خود حواله فايق خاصه كرد و ابو منصور عزيز را كه از خوف امير سبكتگين بگريخته بود به اسپيجاب رفته، او را باز آورد، و او در وقت باز آمدن بايلك خان استعانت كرده بود، تا مخالفان امير منصور را قهر كند. چون بدر سمرقند رسيد، امير منصور بن عزير را بگرفت و فايق خاصه در اين وقت بسمرقند بود، ايلك خان او را طلب كرد، و با لشكري


[1] يعني مدت ملك نوح
[2] راورتي: 21 سال و نه ماه.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست