بسم اللّه الرحمن الرحيم الحمد اللّه الحنان المنان، ذي العظمة و
السلطان. و الصلاة علي محمد صاحب الحسام و البرهان. و السلام علي آله و
اصحابه سادة ام القري و قادة البلدان. چنين ميگويد ضعيف ترين بندگان سبحاني منهاج سراج جوزجاني: كه
بعد از ذكر ملوك يمن و امراء صفارين، اين فصل كه مقصورست بذكر آل سامان و
ملوك آن خاندان، اولي ديدم، و اين جزو بر جزو ملوك محمودي و ناصري در ترتيب
كتاب مقدم گردانيدم، تا طبقات اين تاريخ بر ترتيب افتاد. اگر چه ذكر ملوك
يمن بحكم ترتيب تقديم بيشتر ميبايست اما چون از ملوك اسلام نبودند، بر
خلفاء مقدم داشتن صواب ننمود [1] برين قدر تقديم مقرر شد، و آن فصل از
تاريخ ابن هيصم نقل افتاد تا ناظران را بر صحت آن اعتماد تمام افتد. علي
اللّه التكلان. راوي چنين ميگويد: كه جد سامانيان را سامان نام بود، بر
قول بعضي نام چيزي ديگر بود، الا آنكه سامان ناحيتي است از نواحي سغد
سمرقند [2]. و جد ايشان رئيس آن موضع بود، و او را سامان خداه
خواندندي، براي اختصار را هم بر اسم سامانيان بسند [3] كردند، تا اسم
علم او شد و او از اولاد بهرام چوبين بود، و او را پسري آمد، اسد نام كرد و
اسد را چهار پسر بود: نوح بن اسد، و يحيي بن اسد، و الياس بن اسد، و احمد
بن اسد. ايشان ملوك شدند و امراء گشتند. از بس كه شهيم كافي و جلد و كاردان
بودند، خاندان ايشان چون بزرگ شد، بعاقبت
[1] اصل وپ: بنمود. در ترجمه راورتي اين فعل منفي است [2] در تاريخ بخارا نرشخي (ص 70) گويد: او را سامانخدات بدان سبب خوانند
كه ديهي بنا كرده است و آنرا سامان نام كرده، حمزه درسني ملوك الارض (ص
150) گويد: و كان اسد بن سامان من قريه من قري بلخ تسمي سامان ... اين جاي
در كتب متأخر بنام سمانه ذكر شده كه قريهيي بود در بلخ [3] سند: بر وزن پلنگ. كافي و وافي و تمام (فرهنگ نوبهار)