و سجستان رفتي انباشته گردانيد. و
بروايت تاريخ مقدسي دوازده سال بود كه در مملكت او باران نباريد و جهان
خراب شد و خلق و جانوران بيابانها هلاك گشتند تا زو بن طهماسپ، از فرزندان
منوچهر بيرون آمد [1] و زال زر [2] از سيستان بيامد، و بدر شهر ري
مدت [3] هشت ماه قتال كردند، و افراسياب را بشكستند و بتركستان بازگشت.
اما پيوسته تا دور كيخسرو بايران ميتاخت و ميزد. و السلام
الثاني عشر زو بن طهماسپ
در تاريخ طبري زو بن طهماسپ بن منوچهر [4] ميگويد. اما در تاريخ
مجدول [5] ميآرد: كه زو بن كيخم بن زو بن هوشب، بن تامل نوك، بن درسر
بن منوچهر بود. و اين زو در اصل زابست [6] و چون او پادشاه شد، گرشاسپ
را كه از بنو اعمام او بود، لشكركش خود كرد، و اسم او بيك روايت همين سام
بن نريمان بود [7] و طهماسپ بن اشك بن زو بن مارح بن منوچهر بود، چون او
بتخت نشست، هر چند كه افراسياب خراب كرده بود، جمله عمارت كرد، و در عهد
او از آسمان بارانها بسيار باريد، و از دجله و فرات جويها كشيد، و ديهها
بنا كرد، و قصبات بفرمود تا آبادان كردند، و هفت سال خراج از رعيت بكلي
برگرفت و ببخشيد تا جمله جهان معمور گشت و درختان بسيار و ميوها هر جنس از
كوهها بياورد، و سپرغم [8] كشت، و حلواهائي كه پيش ازو نبود بفرمود تا
بساختند. و مدت سي سال پادشاه بود و در گذشت.
[1] اصل: منوچهر آمد، پ: مانند متن [2] ر: 12 [3] كلمات (ري مدت) در اصل مغشوش است. از (پ) گرفته شد. [4] طبري (1: 235) زو بن طهماسپ. يا: زاب بن طهماسفان. آثار البيروني
(104): زاب بن تهماسب بن كمجهوبر بن زو بن هوشب بن ويد نيك بن دوسر بن
منوشجهر. مجمل (28) زاب طهماسپ (زو) پسر نودر. يا: پسر طهماسپ بن منوچهر.
مروج مسعودي (1: 140) زو بن بهاست بن كمهجور بن عداست بن رايريج بن راع بن
ماسر بن يود بن منوچهر الملك. تاريخ سيستان زو طهماسپ. فردوسي: نديدند جز پور طهماسپ زو كه زوركيان داشت و فرهنگ گو. ابن خلدون (2: 157) زومر بن طهمارسپ و يقال راسپ بن طهمارسپ. [5] از مآخذ مهمه مولف است (ر: 1) [6] اصل: زايست. [7] تاريخ سيستان: نريمان ابن كورنگ از نبيره گرشاسپ. اسدي در گرشاسپ نامه: نريمان پسر كورنگ كه برادر گرشاسپ بود. اما گرشاسپ بقرار بيان اسدي: بن اثرط بن شم بن طورك بن شيدسپ بن طور بن جم بود. [8] سپرغم يا اسپرغم: ريحان و گل و سبزه (فرهنگ نوبهار).