responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 109

بن علي بن عبد اللّه بن عباس. بعد ازو برادر او ابو جعفر منصور، از بامداد جمعه تا نماز پيشين خلق با او بيعت كردند، پس ابو العباس خطبه كرد و نماز بگذارد و بعد از نماز به لشكرگاه ابو سلمه خلال [1] رفت، تمام لشكر در بيعت او آمدند و عبد اللّه بن علي بن عبد اللّه عباس، عم خود را به قتال مروان نامزد كرد، مروان به هزيمت از پيش عبد اللّه برفت تا كشته شد، و عبد اللّه علي دمشق را فتح كرد و باره او را خراب كرد، و قبور بني اميه را تمام باز كرد، و جمله را بيرون آورد و بسوخت، در گور معاويه خطي بود چون خاكستر، و در گور يزيد مهرهاء پشت او جدا جدا بود، و هر كه را دريافت از اقرباء و اتباع ايشان را همه بكشت، و سر را ايشان به نزديك ابو العباس فرستاد، و سر مروان راهم. و ابو العباس آن سر را بخراسان فرستاد تا بسمرقند بردند. ولايت ابو العباس چهار سال و ده ماه بود، و وفات او در ذي الحجه سنه ست و ثلاثين و مائه بود. اللهم اغفر له و اللّه اعلم بالصواب.

ابو جعفر الدوانقي‌

اسم او عبد اللّه بن محمد بود، و هر دو برادر همنام بودند، و او از ابو العباس مهتر بود و ولي عهد برادر خود بود، و مادر او را سلامه [2] نام بود، و بروايتي سلامه [3] زيد الحميري بود، و او را عبد الملك طويل گفتندي، و ولادت او بشام بود به موضعي كه آنرا شراة [4] خوانند در سنه خمس و تسعين [5]، و در وقت بيعت خلافت چهل و دو ساله بود، در آن وقت كه خلق به برادرش بيعت كرده بودند، ابو مسلم را با ابو جعفر در خراسان فرستاد، ابو مسلم ابا جعفر را تخويف كرده بود، آن كينه در دل او بود.
در آخر عهد ابو العباس ابو مسلم با ابو جعفر به حج رفت. چون حج بگذاردند، بوقت مراجعت در اثناء راه خبر فوت ابو العباس رسيد، ابو مسلم عطف كرد بجانب جزيره ابو جعفر او را بطريقي باز آورد. و برو بهانه‌ها كرد و ابو مسلم را بكشت و خلافت او را مسلم گشت و عمش با او خروج كرد و دعوي خلافت كرد، اهل شام در بيعت او آمدند


[1] اصل: ابو مسلم جلال. پ: كذا. از الكامل و مسعودي و مجمل درست شد. هو ابو سلمه حفص بن سليمان الخلال وزير و كاتب سفاح.
[2] پ: اسلافه. مجمل. و مسعودي: سلامه البربريه
[3] پ:
ثلاثه زبد.
[4] اصل وپ: بهمراه. الكامل: ولد بالحميمه من ارض الشراه و ياقوت: الشراه صقع بالشام بين دمشق و مدينه
[5] (در اصل كلمه تسعين مغشوش است.
نام کتاب : طبقات ناصري(تاريخ ايران و اسلام) نویسنده : سراج جوزجانی، منهاج الدین    جلد : 1  صفحه : 109
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست