responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 122

گردد و هم برادرش حسن را اندوه رسد و اگر ابراهيم برود بيشتر الم بر جان من باشد من ألم خويش را اختيار كردم بر ألم ايشان و بعد از سه روز إبراهيم وفات كرد و هرگاه كه حسين پيش پيغمبر آمدى وى را بوسه دادى و گفتى مرحبا به كسى كه من فرزند خود ابراهيم را فداى وى كردم پس با چنين كس چنان خواريها چگونه روا باشد؟ در كنز الغرائب آورده كه روزى امام حسين پيش حضرت رسول بود و مى‌خواست كه به خانه رود باران مى‌باريد حضرت در حسين نگريست او را ملول ديد فرمود كه اى جان جد چرا ملولى؟ گفت دلم به جانب برادر و مادر مى‌كشد و آرزوى ديدار ايشان دارم و باران مرا از رفتن بازمى‌دارد حضرت رسول دعا فرمود تا باران به ايستاد و حسين به خانه بازرفت آن حضرت صلى اللّه عليه و آله قطرات باران بر جگرگوشۀ خود روا نمى‌داشت تيرباران زهرآلود بر وجود نازنين او كى روا بود.

گلبرگ سينۀ وى از آسيب خار تيز مانند جيب غنچه شده چاك اى دريغ
از خاك سرو ناز برآيد كشيده قد سرو قدش فرو شده در خاك اى دريغ
ديدند غرق خون رخ او را ملائكه گفتند در صوامع افلاك اى دريغ
اى دريغ و درد كه تا قيام قيامت اين ماتم در ميان ماتم‌زدگان امّت باقى خواهد بود و هر سال كه ماه عاشورا درآيد مصيبت داران حسين را درد بر درد خواهد افزود حق سبحانه غم دوستان را شادى آخرت گرداند تا روح مقدس امام و ساير شهدا از ما خشنود باد.

يا رب نظر لطف عطا كن ما را داريم دل خسته دوا كن ما را
هر چند گنهكار و پريشان حاليم در كار شهيد كربلا كن ما را

نام کتاب : روضة الشهداء نویسنده : کاشفی، ملا حسین    جلد : 1  صفحه : 122
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست