و مشير ايشان بودم. با وجود اكراه و عدم تمايل او به اين امر، مسلمانان او را به اصرار به خلافت برگزيدند تنها سه نفر از بيعت على سرباززدند. و آنان مروان بن حكم، سعيد بن العاص، و وليد بن عقبه بودند. ايشان گفتند كه: تو دو تن از پدران ما را در جنگ بدر كشتهاى و پدر وليد بن عقبه را دشنام دادهاى و به عثمان عيب و خرده گرفتهاى. على پاسخ داد: آنچه كه من در جنگ بدر كردهام به امر رسول خدا بود و در كشته شدن عثمان نيز دستى نداشته و از قاتلين وى بيزارم.
ديرى نگذشت كه بعضى را اصحاب پيامبر مانند طلحه و زبير و مغيرة بن شعبه با حضرت على ملاقاتهايى كرده و از او مناصب و مشاغلى خواستند كه على قبول در خواستهاى نامشروع ايشان را بر خلاف تقوى و مصلحت اسلام مىدانست.
اما نعمان بن بشير بن سعد كه از انصار بود به پنهانى به خانۀ عثمان رفت و پيراهن خونين او را از زن وى بگرفت، و به شام گريخت و آن را به معاوية بن ابو سفيان فرمانرواى دمشق داد. معاويه كه با على دشمن بود آن پيراهن خونين را كه انگشتان عثمان به آن نقش بسته بود در مسجد دمشق آويخت و حضرت على را مسئول خود عثمان معرفى كرد. سپس عدهاى از مهاجر و انصار به وى پيوستند و با معاويه در متهم ساختن على به قتل عثمان همداستان گشتند اين فرقه را «عثمانيه» خواندند. سپس طلحه و زبير به بهانۀ زيارت عمره از حضرت على اجازه گرفته به مكّه رفتند و در آنجا از كينه عايشه نسبت به على استفاده كرده او را كه از سختترين مخالفان عثمان بود در دشمنى با على با خود همداستان كردند، و خون عثمان را بهانه ساخته، مردم مكّه را فريفته بر ضد على تحريض نمودند سپس عايشه از مكّه با طلحه و زبير قصد عراق كرد و در كوفه عدهاى به ايشان پيوستند و چون به بصره رسيدند. شمار ايشان به سه هزار تن مىرسيد. آنان عثمان بن عنيف والى على را در بصره كه از انصار مدينه بود به خوارى بيرون كردند، و بيت المال مسلمين را در آن شهر به يغما بردند و جنگ جمل يا حرب البصره را برپا كردند.
معتزلۀ نخستين:
در اين هنگام عدهاى از اصحاب پيامبر مانند سعد بن مالك كه همان سعد بن ابى وقاص باشد، و عبد اللّه بن عمر بن الخطاب، و محمد بن مسلمه انصارى، و اسامة بن زيد و احنف بن قيس تميمى روش بيطرفانهاى در پيش گرفته، با وجود بيعتى كه با على كرده بودند، خود را در اين حوادث كنار كشيده از همراهى با على و همچنين طرفدارى از مخالفان او خوددارى كردند. از اين جهت آنان را معتزله يعنى كنارگيران خواندند كه البته نبايد به سبب شباهت اسمى، ايشان