زنجانى: مسأله شخص مسلمان بايد به اصول دين يقين داشته باشد، اگر چه از گفتۀ ديگرى براى او يقين حاصل شده باشد، و در احكام دين كسى كه قطع ندارد، بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روى دليل بدست آورد، يا از مجتهد جامع شرايط تقليد كند، يعنى بدون سؤال از دليل، گفتار او را به پذيرد و بدان عمل كند، يا از راه احتياط طورى به وظيفۀ خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هيچ يك از مجتهدين عملى را واجب نمىدانند، ولى برخى آن را حرام دانسته و برخى حرام نمىدانند آن عمل را انجام ندهد. و اگر عملى را هيچ يك حرام نمىدانند، ولى برخى آن را واجب دانسته و برخى واجب نمىدانند آن را به جا آورد، پس كسانى كه مجتهد نيستند و نمىتوانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد كنند.
مسأله اختصاصى
فاضل: مسأله 3 مكلفى كه مجتهد نباشد و اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد و تقليد هم نكند، اعمال او باطل است يعنى نمىتواند به آن اكتفا كند و بايد طبق مسأله [14]عمل كند.
[مسأله 2 تقليد در فروع دين ]
مسأله 2 تقليد در احكام، عمل كردن به دستور مجتهد است (1) ، و از مجتهدى بايد تقليد كرد كه مرد و بالغ و عاقل و شيعۀ دوازده امامى و حلالزاده و زنده و عادل با شد (2) . (و نيز بنا بر احتياط واجب (3) بايد از مجتهدى تقليد كرد كه حريص به دنيا نباشد) (4) و از مجتهدين ديگر اعلم باشد (5) ، يعنى در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد (6) .
(1) اراكى: يعنى عملش را به استناد فتواى او انجام دهد. .
گلپايگانى، صافى: تقليد در احكام، ياد گرفتن فتواى مجتهد است با التزام به عمل به آن. .
تبريزى: تقليد در احكام، اعتماد كردن به دستور مجتهد در هنگام عمل يا بعد از آن است. .
(2) گلپايگانى، صافى: و عادل كسى است كه با ملكۀ عدالت كارهائى را كه بر او واجب است به جا آورد و كارهائى را كه بر او حرام است ترك كند، و ملكۀ عدالت عبارتست از حالتى كه وادار كند انسان را به اطاعت و ترك معصيت و نشانۀ آن اين است كه اگر از اهل محلّ يا همسايگان او يا كسانى كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبى او را تصديق نمايند. .
خوئى، سيستانى، تبريزى: (تبريزى: و نيز معتبر است سابقۀ فسق معروفى بين مردم نداشته باشد و از مجتهدى كه تقليد مىشود، غير از اوصاف ذكر شده امر ديگرى معتبر نيست) و عادل كسى است كه كارهائى را كه بر او واجب است، به جا آورد و كارهائى را كه بر او حرام است ترك كند، و نشانۀ عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبى باشد، كه اگر از اهل محلّ يا همسايگان او يا كسانى كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبى او را تصديق نمايند. .
فاضل: و مقصود از عدالت آن است كه قدرت نفسانيهاى بر انجام واجبات و ترك گناهان كبيره داشته باشد. .
(3) [عبارت «بنا بر احتياط واجب» در رساله آيت اللّٰه اراكى نيست]
(4) فاضل: احتياط واجب آن است كه مرجع تقليد حريص به دنيا نباشد. .
[قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام: خوئى، گلپايگانى، صافى، تبريزى و سيستانى نيست]
(5) اراكى: بنا بر احتياط واجب، در مسائلى كه مىداند فتواى اعلم با غير اعلم اختلاف دارد