نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 215
و جاى پايش در زمين محكم گردد، (ستم او همه جا را بگيرد) و فتنه فرزندان خويش
را بگزد و آتش جنگ زبانه كشد، روزها چهره گرفته و عبوس خود را ظاهر سازند و شبها
رنج و مشكلات خويش را آشكار نمايند، هنگامى كه كشت او به مرحله درو برسد و براى
چيدنش به پاخيزد و به هيجان درآيد و برق شمشيرش بدرخشد، در آن هنگام پرچمهاى فتنه
ها و شورشهاى پيچيده به اهتراز درآيد و همچون شب تار و درياى متلاطم رو آورند.
علاوه بر اين چه طوفانهاى سختى كه شهر كوفه را بشكافد و چه تندبادهايى كه بر
آن وزيدن گيرد و به زودى دسته هاى مختلف به جان هم افتند، آنان كه سر پا هستند درو
شوند و آنها كه از پا افتادهاند لگدمال گردند!
خطبه 102
اين خطبه نيز همانند خطبه سابق به حوادث آينده اشاره دارد
روز رستاخيز
آن (رستاخيز) روزى است كه خداوند اولين و آخرين را براى رسيدگى به حساب دقيق و
رسيدن به پاداش كردارشان جمع مىكند، همه در حال خضوع به پاخيزند، عرق (از سر و
رويشان فرو مىريزد و) اطراف دهانشان را احاطه كرده، لرزش زمين تمام اندامشان را
مىلرزاند.
نيكوترين و خوشحالترين افراد در آن روز كسى است كه جاى پايى پيدا كند و يا
محلّى براى ايستادن خود به دست آورد.
قسمتى از اين خطبه كه از آينده خبر مىدهد
فتنه هايى است همچون پاره هاى شب تار كه هيچ كس نمىتواند در برابر آن به
پاخيزد و هيچ پرچمى نتواند پرچمش را به زير آورد، اين فتنه ها به سوى شما همچون
شترى كه مهار شده، جهاز بر پشتش گذاردهاند و زمامدارش آن را مىكشاند و سوارش به
سرعت مىراند (تمام وسايل پيشرفت را آماده دارد). طرفداران و حاميان اين شورشها
جمعيّتى هستند كه ضربه آنها شديد و تلفاتشان كم است. ولى گروهى بپا مىخيزند و در
راه خدا با آنها نبرد مىكنند كه نزد متكبّران و گردنكشان خوارند و در روى زمين
ناشناس، امّا در آسمانها معروفند، در اين هنگام واى بر تو اى «بصره»! از لشكرى كه
به عنوان كيفر الهى بدون گرد و غبار و بدون سر و صدا به تو حمله ور مىگردد و به
زودى ساكنانت به مرگ سرخ و گرسنگى شديدى كه رنگ چهره آنها را دگرگون مىسازد، مبتلا
خواهند شد!
نام کتاب : نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 215