نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 117
به طورى كه بر هر كدام كمتر از پنج متر نرسد»، فوراً مىگوئيم صورت مسأله غلط
است و اول و آخر آن ضد و نقيض است، زيرا در آغاز مىگوئيم ده متر پارچه بيشتر
نداريم و در آخر مىگوئيم بيست و پنج متر داريم بديهى است چنين مسألهاى اصلًا
جواب ندارد.
سؤالات بالا درباره قدرت پروردگار عيناً همين گونه است. زيرا: در آغاز كه
مىگوئيم «خدا جسمى را بسازد» يعنى آن جسم مخلوق باشد، و طبعاً هر مخلوق بالاخره محدود است (و نامحدود
تنها خداست) و در آخر كه مىگوئيم «نتواند آن را حركت دهد» مفهومش اين است كه آن
جسم نامحدود باشد، بنابراين صورت سؤال به اين شكل در مىآيد كه: آيا خدا مىتواند جسمى را
بسازد كه محدود باشد و نامحدود باشد؟!
بديهى است اين صورت مسأله اصلًا از نظر جمله بندى و طرح سؤال غلط و نادرست است
و چنين سؤالى اصلًا جواب ندارد.
و يا اينكه در سؤال آخر وقتى مىگوئيم موجودى را بسازد يعنى؛ حادث باشد نه ازلى،
و هنگامى كه مىگوئيم مثل خودش باشد يعنى؛ ازلى باشد، و روى هم رفته سؤال به اين شكل در مىآيد: «آيا
خداوند مىتواند موجودى بسازد كه هم حادث باشد و هم ازلى و غير حادث!».
آيا چنين سؤالى نياز به جواب دارد؟ ... مسلماً نه!
براى توضيح بيشتر مىتوانيد به كتاب «خدا را چگونه بشناسيم» مراجعه كنيد.
نام کتاب : معاد و جهان پس از مرگ نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 117