نام کتاب : مديريت و فرماندهى در اسلام نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 32
بگوئيد لا
اله الا اللَّه و هر چه غير
اوست كنار
بگذاريد!»
هنگامى كه
سخن از يكتاپرستى و «خلع انداد» و درهم ريختن نظام شرك به ميان آمد، آن خو گرفتگان
به آئين شرك كه جدائى از آن را جدائى از همه چيز مىپنداشتند، شانهها را بالا
انداخته، از روى تعجّب گفتند:
«أَتُريدُ يا مُحَّمَّدُ أَنْ تَجْعَلَ
الْالِهَةَ إلها واحِداً إنَّ أَمْرَكَ لَعَجَبٌ! اى محمد!
آيا مىخواهى اينهمه خدايان را از ما بگيرى و تنها يك مبعود به جاى آنها به ما
بدهى، راستى كه كار تو عجيب است!» [1] (شخصيّت
قبائل و هويّت آنها كه با بتهاى آنها مشخّص مىشود، كجا خواهد رفت! پس اين كانون
كعبه كه مركز بتها شده است و مردم جزيرة العرب همه ساله به عشق آنها به اينجا
مىآيند، و منافع سرشار مادّى فراوانى براى سران مكّه دارد چه خواهد شد!).
اين گونه
سخنان بخوبى نشان مىداد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در همان حال مشغول
سازماندهى بزرگى براى يك حكومت عظيم جهانى است (طرح بسيار وسيع بود و بلند، و نقطه
شروع كوچك) كه:
يكى از
اصول مهمّ مديريّت همين است!
***
4- پيامبر پس از ورود به «مدينه» قبل از هر چيز
به «تشكيل حكومت» پرداخت.
همانگونه كه
گفتيم، بدون شك، اسلام به مسأله حكومت به عنوان يك هدف نمىنگرد، بلكه آن را تنها
يك وسيله مىداند؛ ولى ببينيم پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به هنگام
فراهم شدن اسباب حكومت اسلامى، قبل از هر چيز به سراغ چه موضوعى مىرود؟ بيت المال
يا سپاه و لشكر يا دادگاه و .... جالب اين كه قبل از هر كار به ساختن مسجد پرداخت
زيرا كانون همه اينها مسجد بود؛ و به تعبير ديگر، تمام تأسيسات اين حكومت در مسجد
خلاصه مىشد. مسجد، دانشگاه بزرگ اسلام بود. مسجد، مركز خود سازى و تربيت نفوس
مسلمين بود.