نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 66
درباره ياد
گرفتن «خط شكسته» بكار مىزند و تأكيد مىكند كه خدا علاقه مخصوصى به خط شكسته
دارد (معلوم مىشود خداوند با خطاطان قديم، هم سليقه است و از اين خطوط كج و معوج
لذت مىبرد و طبعاً با خطوط راست و درست و خواناى چاپى امروز و آنچه با دست يا
ماشين تحرير مىنويسند چندان ميانهاى ندارد!).
البته توجه
داريد «شكسته» كه از الفاظ فارسى خالص است و در متن اين عبارت عربى غليظ، خود را
«جا» زده است، اما به چه مجوز قانونى؟ معلوم نيست، اگر به جاى آن لااقل «المكسر»
ميگفت چه ضررى داشت؟ نميدانيم!
از اين گذشته
«صبايا» جمع «صبيه» و مؤنث است (زيرا جمع «صبى» صبيان است) با اين حال معلوم نيست
چرا ضمير «لهم» و «عمرهم» و «يفرحون» همه مذكر آورده شده است؟!
و انگهى كلمه
«الشكسته» با تمام اشكالاتى كه دارد به عنوان «صفت» براى «خط» آورده شده و
بنابراين بايد خط هم «ال» داشته باشد و گفته مىشود «الخط الشكسته» نه «خط
الشكسته» (دقت كنيد).
اما نكته
اصلى مطلب كجاست؟ و چرا باب اينهمه اهميت به خط شكسته با همان تعبير فارسيش داده
است؟ براى اينكه تنها هنر او خط شكسته بود و نمونههاى موجود گواهى مىداهد كه خط
شكسته خوبى داشته، و در آن زمانها كه بازار «خطوط شكسته» رونق داشت مىتوانست
منشى خوبى باشد، متأسفانه از اين هنرش هم استفاده نكرد.
به هر حال با
توجه به اين نكته، ديگر ايراد نخواهيد كرد كه چرا پيروان خود را دعوت به ياد گرفتن
اين خط كرده است.
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 66