نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 329
(ص) مىنگريم، افرادى همچون على بن
ابى طالب (ع) را مىبينيم، و در طبقات بعد كسانى همچون سلمان و ابوذر و مقداد را
مشاهده مىكنيم.
در ميان ياران خاص او كسانى بودند كه از نظر موقعيت اجتماعى و جنبههاى مادى و
صورى در سطوح كاملًا پائينتر قرار داشتند، ولى پيامبر به خاطر امتيازات معنوى،
آنها را بر ديگران مقدم مىداشت.
اتفاقاً همين موضوع موجب اعتراض سخت مخالفان گرديد، عدهاى از شخصيتهاى
مخالفان مانند «عينية بن حصين» و «اقرع بن حابس» و امثال آنها نزد او آمدند در
حالى كه افرادى همچون «سلمان» و «صهيب» و «ابوذر» و «عمار» و «خباب» و امثال آنها
از تهيدستان ياران پيامبر نزد او بودند.
هنگامى كه چشمشان به اين صحنه افتاد با غرور و نخوت خاصى گفتند: لو نحيت عنار
روائح صنانهم ... جلسنا نحن اليك و اخذناعنك، فلا يمنعنا من الدخول اليك
الاهؤلاء!: «اگر بوى زننده و نامطلوب اينها را از ما دور مىساختى ما نزد تو
مىنشستيم، و از تعليمات تو مىگرفتيم (و بكار مىبستيم) تنها مانع آمد و شد ما
نزد تو اينها هستند»! ...
اين آيه مسير پيامبر را كاملًا روشن ساخت، و تأكيد كرد كه تحت تأثير سخنان
غرورآميز و نخوتبار اين از خود راضيها كه به مردان خدا با نظر تحقير و توهين
مىنگرند، واقع نشود، و ياران خود را از ميان «پاكيزه خويان كهن جامعه و پرهيزكار»
انتخاب كند، نه «سپيد جامههاى دل سيه»!.
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 329