«او خداوندى است كه بجز او معبودى
نيست، از اسرار درون و برون، پنهان و آشكار آگاه است، او بخشنده و همربان است. او
خداوندى است كه جز او معبودى ندارد، سلطان و حكمروا اوست، از هر عيب و نقصى منزه
است، ايمنى بخش و نگاهبان و مراقب و پيروز قاهر و بلند مرتبه و شايسته عظمت او
است، پاك و منزه است از اين شركيهائى كه براى او درست كردهاند. او خداوندى است
ايجاد كننده، آفريننده، طرح كننده صورتها، صاحب اسامى و صفات نيك، تمام موجوادات
زمين و آسمان تسبيح او مىگويند، و او با قدرت و داناست».
راستى اگر اين توصيفى را كه قرآن از خداوند در اين چند آيه كرده با توصيفى كه
بتپرستان يعنى قشرهاى وسيع محيط ظهور قرآن درباره خدا ميكردند مقايسه كنيم، آيا
هيچ مىتوان احتمال داد كه اين طرز بيان تكامل يافته آن افكار، و از مجراى تحولات
فكرى انسانى باشد.
آيا از آن محيط تاريك و خرافى پيدايش چنين تعليمات عادى است؟!
و درباره توصيف علم خداوند چنين مىگويد:
وَ لَوْ أَنَّ ما فِي اْلأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ
الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ
اللَّهِ «اگر بتمام درختان روى زمين قلم شود، و دريا
با هفت درياى ديگر مركب، با اينحال كلمات خدا تمام نمىشود (و قادر به نوشتن علوم
نام کتاب : قرآن و آخرين پيامبر نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 117