نام کتاب : عقيده يك مسلمان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 2
دانشمندان
مىگويند هر انسانى را كه فكر كيند، از هر نژاد و هر طبقهاى كه باشد اگر او را به
حال خود واگذارند و تعليمات خاصّى نبيند و حتى از گفتگوهاى خداپرستان و ماديها
عريان شود، خود به خود متوجّه نيروى توانا و مقتدرى مىشود كه مافوق جهان مادّه
است و بر تمام جهان حكومت مىكند.
او در زواياى
قلب و اعماق دل و روان خويش احساس مىكند كه ندايى لطيف و پر از مهر و در عين حال
رسا و محكم، وى را به طرف يك مبدأ بزرگ علم و قدرت كه ما او را خدا مىناميم
مىخواند.
اين همان
نداى فطرت پاك و بىآلايش بشر است.
ممكن است
غوغاى جهان مادى و زندگى روزانه و زرق و برقهاى حيات او را به خود مشغول سازد، و
موقّتاً از شنيدن اين ندا غافل شود، امّا هنگامى كه خود را در برابر مشكلات و
گرفتاريها مشاهده مىكند، هنگامى كه حوادث وحشتناك طبيعى همانند سيلها و زلزلهها
و طوفانها و لحظات پر اضطراب يك هواپيما در يك هواى نامساعد و خطرناك به او حمله
ور مىشوند آرى در اين هنگام كه دست از تمام وسايل مادى كوتاه مىگردد و هيچ گونه
پناهگاهى براى خود نمىيابد، اين ندا در درون جان او قوّت مىگيرد، احساس مىكند
كه از دورن وجودش قدرتى او را به سوى خود مىخواند، قدرتى كه برتر از تمام قدرتهاست،
نيروى مرموزى كه همه مشكلات در برابر او سهل و ساده و آسان است. البتّه نداى فطرت
هميشه در درون جان او قوّت مىگيرد، احساس مىكند كه از درون وجودش قدرتى او را به
سوى خود مىخواند، قدرتى كه برتر از تمام قدرتهاست، نيروى مرموزى كه همه مشكلات در
برابر او سهل و ساده و آسان است.
البتّه اين
نداى فطرت هميشه در درون جان آدمى هست ولى در اين لحظات قوّت بيشترى مىيابد.
تاريخ نشان
مىدهد حتى قدرتمندانى كه در لحظات آرامش و عادى از بردن نام خدا ابا مىكردند به
هنگامى كه پايههاى قدرت خود را متزلزل و كاخ هستى خود را در حال فرو ريختن
مىديدند، دست به دامن اين مبدأ بزرگ مىشدند، و نداى فطرت را به روشنى مىشنيدند.
نام کتاب : عقيده يك مسلمان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 2