نام کتاب : عقيده يك مسلمان نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 133
پيش از ورود به اين بحث ذكر دو موضوع لازم به نظر مىرسد:
1- قرآن يك كتاب تربيت و هدايت است، بنابراين قرآن يك كتاب علوم طبيعى نيست كه
انتظار داشته باشيم تمام اسرار علوم طبيعى و فرمولهاى رياضى و جزئيات علم تشريح و
مانند آن در آن بررسى شده باشد.
ولى خواهيد گفت خود قرآن مىگويد: «وَ
نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيانَاً لِّكُلِ شَىءٍ»[1]؛ اين كتاب را بر تو نزال كرديم در حالى كه
بيان كننده همه چيز است».
در پاسخ مىگوييم منظور از اين جمله آن است تمام امورى كه دخالت در هدف قرآن
يعنى هدايت انسانها به سوى كمال دارد، در اين كتاب موجود است و يا اين كه مراد اين
است كه كليّات و اصول علوم و دانشها و آنچه انگيزه انسان بركشف و جستجوى اسرار
طبيعت و قوانين آفرينش مىباشد در آن وجود دارد نه جزئيات آنها.
2- در اين كه آيا ما حق داريم آيات قرآن را با مسائل مختلف علوم طبيعى و
اكتشافات علمى تطبيق كنيم يا نه؟ در ميان دانشمندان اسلامى نظرات مختلفى وجود دارد
بعضى راه افراط را در پيش گرفتهاند كه آيات قرآن را با كمترين تناسب بر يك سلسله
فرضيّات علمى تطبيق مىكنند.
در حالى كه اين اشتباه است زيرا فرضيّاتى را كه همواره در حال تغيير و تحوّل
مىباشند با قرآن كه حقيقت ثابتى است نبايد تطبيق نمود، چه اين كه ممكن است به
زودى فرضيه ديگرى جاى اين فرضيه را بگيرد آن گاه با آيه قرآن چه بايد كرد؟
در برابر اين دسته دسته ديگرى هستند كه راه تفريط را پيموده و معتقدند به هيچ
وجه حق نداريم مسائل علمى را هر قدر
مسلّم باشد، بر آيات قرآن هر قدر روشن باشد و صريح،
تطبيق كنيم.
اين جمود و تعصّب نيز كاملًا بىدليل به نظر مىرسد، اگر راستى يك مسأله علمى
به روشنى ثابت شده و قرآن هم صراحت در اين معنى داشته