responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 50

استماع گزارش نانوا رو به تلبيخا كرد و گفت: اى جوان! وحشت نكن و حقيقت را بازگو، كه طبق مذهب ما اگر كسى گنجى پيدا كند، از آنِ خود اوست و تنها بايد 15 آن را به حكومت بدهد. تلبيخا سخن خود را تكرار كرد كه گنجى در كار نيست و اين پول توجيبى من است. امّا سلطان و بقيّه حرف او را باور نكردند. تلبيخا گفت: خانه و زندگى من در همين شهر است، بياييد تا شما را به آن‌جا ببرم. سلطان و نانوا و عدّه‌اى از مردم شهر، كه از اين ماجرا باخبر شده بودند، به اتّفاق تلبيخا به سمت خانه او حركت كردند. به در خانه‌اى رسيدند، تلبيخا در آن خانه را كوبيد. پيرمردى كه از شدّت پيرى ابروهايش بر روى صورتش ريخته بود در را باز كرد، و موهاى ابروانش را كنار زد. هنگامى كه تلبيخا و سلطان و آن جمعيّت را ديد گفت: چه خبر است؟ تلبيخا گفت: اين خانه من است. سپس از پيرمرد پرسيد: تو كيستى؟ گفت: من فلانى فرزند فلانى فرزند تلبيخا وزير عهد دقيانوس هستم تلبيخا خود را معرّفى كرد. پيرمرد وقتى فهميد تلبيخا جدّ اوست خود را به روى پاهاى او انداخت و وى را غرق در بوسه كرد.

3. وسط قرآن‌

در برخى از قرآن‌ها كلمه «وليتلطف» در آيه شريفه 19 سوره كهف را درشت‌تر و برجسته‌تر نوشته‌اند، زيرا معتقدند اين كلمه وسط قرآن محسوب مى‌شود يعنى اگر كلمات قبل و بعد آن شمرده شود اين كلمه دقيقاً وسط قرآن است.

مرحوم طبرسى در كتاب ارزشمند مجمع البيان‌ [1] دو معنا براى اين واژه ذكر كرده است:


[1]. تفسير مجمع البيان، ج 6، ص 323.

نام کتاب : داستان ياران نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست