خرافه ديگرى كه مربوط به خانمها مىشود اين است كه هركس مشكل دارد در فلان شب
چادر بر سر كند و به اين سو و آن سو برود و از هفت نفر گدايى كند تا حاجتش برآورده
شود. آيا با گدايى كردن توسّط كسى كه نيازى ندارد و گناه كبيره محسوب مىشود،
مىتوان به حاجت رسيد و مشكل را حل كرد؟
نمونههاى فراوان ديگرى، نيز وجود دارد، كه به همين مقدار قناعت مىكنيم و به
بحث بعد كه سرچشمههاى خرافه پرستى است مىپردازيم.
3. سرچشمههاى خرافه پرستى
خرافهپرستى سرچشمههاى متعدّدى دارد، كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
الف) جهل و نادانى
انسان در باطن احساس مىكند كه بايد خدايى را پرستش كند، امّا چون جاهل است
خدا پرستى را در شكل بت پرستى انجام مىدهد. چنين شخصى اگر بداند خداوند جسم نيست،
مكان ندارد، محدود به زمانى نمىباشد، با چشم ديده نمىشود، نياز به كسى ندارد،
همواره بوده و خواهد بود، قطعاً به سراغ بت پرستى نمىرود، امّا چون نسبت به اين
امور جاهل و بى اطّلاع است، بت را مىپرستد.
ب) اوهام و خيالات
خورشيد پرستان خيال مىكنند كه چون آفتاب اين قدر نورافشانى مىكند، و تمام
عالم را به نور خود روشن مىسازد، پس حتماً او خداست، و بر اساس