نام کتاب : خطوط اقتصاد اسلامى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 67
سرمايهها را با علم و تدبير خود بدست آوردم (قال انما اوتيته على علم عندى).[1]
و بنابراين تنها اراده من است كه سرنوشت اين اموال را تعيين مىكند.
ثروت اندوزان غرب نيز درآمد عالى سرانه كشورهاى خود، و ثروتهاى عظيم شخصى را
مديون تكنيك و صنعت برتر، و علم و هوش بيشتر خود مىدانند، و نقش قشرهاى وسيع
مستضعف را كه از طريق- مختلف در توليد اين صنايع، و يا در مصرف كه مقدّمه تكامل
توليد است، شركت داشتهاند، بكلى فراموش مىكنند.
در نظام اقتصاد بلوك شرق باز تمام اين اصول چهارگانه بدست فراموشى سپرده شده
است، و سران حكومت كه هم قدرت سياسى و نظامى در خود متمركز ساختهاند، و هم قدرت
اقتصادى را، و بهمين دليل خودكامگى آنها در حد اعلاست سهم اصلى خويش را فراموش
كرده، و سهم ملت زحمتكش خود را در ايجاد اين قدرتهاى سه گانه به طاق نسيان
زدهاند.
بهمين دليل آنها نيز در توليد فساد و تباهى جامعه خود دست كمى از رقباى غربى
خود ندارند.
با توه به اين امور چهارگانه كه قسمتى از ويژگيهاى اقتصاد اسلامى است روشن مىشود
كه ما با يك مكتب كاملًا جديد روبرو هستيم مكتبى كه بهمان اندازه از كمونيسم فصاله
دارد كه از كاپيتاليسم.