نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 152
اگر دانه شنى در يكى از بيابانهاى سخت و سوزان بر اثر وزش نسيم، سر سوزنى
جابجا شود، او از آن باخبر است و حركت آن را مى بيند.
اگر برگ كوچكى در دل جنگل تاريك و وحشتناكى از شاخه جدا شود و آرام به روى
زمين سقوط كند، از نظر او پنهان نيست و او مى بيند.
مسير ماهيان در اعماق درياها، جنبش حشرات در زير صخرههاى كوهها، حركات
جنبندگان در دل غارها، تپيدن قلبها در ميان سينهها، سرعت سير خون و رگهاى بدن
ما، همه و همه در پيش او روشن و واضح است.
اما چرا چنين است؟ به راستى چرا او از هر چيزى آگاه است؟ مگر نه اين كه او در
همه جا حاضر است؟ همچنين مگر جز اين است كه هيچ نقطهاى از زمين و آسمان پهناور از
وجود او خالى نيست؟ مگر او يك وجود بىپايان نيست كه به هر چيزى احاطه دارد؟ كسى
كه در هر زمان و در هر جايى حاضر است، پس چگونه ممكن است از چيزى بىخبر بماند؟
اگر بعضى از كرات آسمان از ما دورند و اگر برخى ديگر از كرات به ما نزديك هستند،
تنها به اين دليل است كه وجود ما يك وجود محدود است. اگر ما روى كره «زمين» هستيم
ديگر مسلم است كه روى كره «مريخ» نيستيم. اگر روزى بار سفر به كره مريخ بستيم و
با يك فضا پيماى مجهز به آنجا رفتيم، نسبتى را كه اكنون با آن داريم معكوس مى شود.
زمين كه اكنون سياره ماست يك كره دور و در آن صورت، مريخ حكم سياره مورد سكونت ما
را پيدا مى كند.
چرا؟ براى اين كه ما فقط مى توانيم در يكى از اين دو كره باشيم و بس.
اما اگر ما چنان وجودى داشتيم كه مى توانستيم در آنِ واحد هم در
نام کتاب : خدا را چگونه بشناسيم نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 152