او مىگويد:
من اين ماجرا را كه ديدم تبسّم كردم، امام فرمود: چرا تبسّم كردى؟
عرض كردم خير
است.
فرمود: توضيح
بده
گفتم: فدايت
شوم اين كار شما مرا به ياد حديثى كه يكى از اصحاب از جدّت على بن موسى الرضا عليه
السلام نقل كرد انداخت، او هنگامى كه دستور براى انجام كارى مىداد مىنوشت بسم
اللَّه الرحمن الرحيم به خاطر داشته باش ان شاء اللَّه ... (سپس مطالب مورد نياز
را مىنوشت) لذا تبسّم كردم.
امام به من
فرمود: «لَوْ قُلْتُ انَّ تارِكَ التَّسْمِيَةِ كَتارِكِ الصَّلاةِ
لَكُنْتُ صادِقاً؛ اگر بگويم ترك كننده بسم اللَّه مانند ترك كننده
نماز است راست گفتهام».
اهميّت «بسم
اللَّه» تا آن اندازه است كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم
مىخوانيم: «اذْا قالَ المُعلِّمُ لِلصَّبِىِّ بسم اللَّه الرحمن الرحيم (و
قالَ الصِّبىُّ بسم اللَّه الرحمن الرحيم) كَتَبَ اللَّه بَرَائَةً لِلصَّبِىِّ
وَبَرَائَةً لأَبَوَيْهِ وَ بَرائَةً لِلمُعَلِّم؛ هنگامى كه
معلم به كودك بگويد: بسم اللَّه الرحمن الرحيم (و او تكرار كند) خداوند فرمان
آزادى از دوزخ براى كودك و پدر و مادرش و معلّم مىنويسد».
[1]
اين سخن را
با گفتارى كه در ميان جمعى از مفسّران مشهور است پايان مىدهيم: معانى تمام كتب
آسمانى در قرآن جمع است.
تمركز مفاهيم
قرآن و كتب آسمانى در «باء بسم اللَّه» ممكن است از اين جهت باشد كه تمام مخلوقات
در عالم آفرينش، و تمام تعليمات در عالم تشريع، همه با استمداد از ذات پاك خدا
تحقق مىيابد چرا كه علة العلل در تمام عوالم او است، و مىدانيم «باء بسم اللَّه»
براى استعانت و يارى جستن از خداست، و اين