1- فرمود ما قوم تو را بعد از تو، به آزمايشى گذارديم، و سامرى آنها را گمراه
كرد و براى آنها مجسمهاى از گوساله كه صدايى همچون صداى گوساله داشت خارج ساخت، و
گفتند اين خداى شما و خداى موسى است و او فراموش كرد (پيمانى را كه با خدا بسته
بود).
2- (قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه طالب حيات دنيا
بودند گفتند: اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم، به راستى
كه او بهره عظيمى دارد!
3- (موسى) گفت: شما بيفكنيد، و هنگامىكه (وسائل سحر خود را) افكندند مردم را
چشمبندى كردند و ترساندند و سحر عظيمى به وجود آوردند.
4- و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند (برويد و ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان
نازل شده در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز كافر شويد، شايد آنها (از
آيين خود) باز گردند.
5- (فرعون گفت:) من از اين مرد كه از خانواده و طبقه پستى است و هرگز
نمىتواند فصيح سخن بگويد برترم، اگر راست مىگويد چرا دستبندهاى طلا به او داده
نشده؟ يا اينكه چرا فرشتگان همراه او نيامدهاند- او (فرعون) قوم خود را تحميق
كرد و از وى اطاعت كردند چرا كه آنها قوم فاسقى بودند.