مىكند:
و ما يهلكنا الا الدهر «تنها طبيعت است كه ما را مىميراند»
[1]
شاخه ديگر:
كفر به معنى «انكار توأم با معرفت و يقين است، همانگونه كه در قرآن آمده است:
وَجَحَدُوا بِها وَاسْتَيْقَنَتْها انْفسُهُم ظُلْماً وَعُلوّاً:
آيا الهى را
از روى ظلم و برترى جوئى انكار كردند در حالى كه در دل به آن يقين داشتند.
[2]
سوم «كفر
معصيت و ترك طاعت» است، همانگونه كه خداوند درباره گروهى از بنىاسرائيل كه بعضى
از دستورات الهى را عمل مىكردند و بعضى ديگر را ترك مىگفتند، مىفرمايد:
افَتُؤِمنُنَ بِبَعْضِ الكِتابِ وَتَكْفُرونَ بِبَعضٍ: «آيا به
قسمتى از كتاب خدا ايمان مىآوريد و به قسمتى كافر مىشويد»؟!
[3]
«قسم چهارم» كفر به معنى برائت و بيزارى است،
همانگونه كه خداوند از قول ابراهيم در برابر بتپرستان نقل فرموده است:
«كَفَرْنابِكُمُ» يعنى «ما از شما بيزاريم»
[4] و نيز فرموده است: «يَوْمَ القيامَةِ يَكْفُرُ
بَعْضُكُم بِبَعضٍ: «در قيامت بعضى از شما از بعضى ديگر (به خاطر
عقائد و اعمالشان) بيزار مىشوند»! [5]
و اما قسمت
پنجم از كفر «كفر به معنى ناسپاسى نعمت» است، همانگونه كه خداوند فرموده:
لَئِنْ شَكَرتُم لَازيَدنَّكُم وَلَئِنْ كَفَرتُم انَّ عَذابى لَشَديدٌ:
«اگر شكرگزارى كنيد نعمت را بر شما افزون مىكنم، و اگر كفران كنيد عذاب من دردناك
است». [6]
سپس امام
عليه السلام اقسام «شرك» را كه در
قرآن مجيد آمده است، جمعآورى فرموده و آنها را به عنوان «شرك اعتقادى» «شرك عملى»
«شرك اطاعت» «شرك ريا» با ذكر آياتى از قرآن مجيد شرح مىدهد.
[7]