همچون اسماعيل و اسحاق و يعقوب و عيسى مىشمرد، مىگويد: «شما به بتپرستان
بگوييد ما رنگ خدايى را مىپذيريم، و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر، ما فقط او را
پرستش مىكنيم».
مسيحيان مشرك كه خدايان سه گانه را به جاى توحيد گذارده بودند كودكان خود را
بعد از تولّد غسل تعميد مىدادند، گاه ادويه مخصوص زرد رنگى به آن اضافه مىكردند
و نوزاد را به نام «اب» و «ابن» و «روح القدس» غسل داده، و مىگفتند: اين غسل باعث
تطهير نوزاد از گناهان است گناهى كه از آدم به اثر بردهاند! [1]
قرآن خط بطلان بر اين افكار كشيده، مىگويد: بجاى اين رنگهاى خرافى رنگ
توحيد، رنگ خدايى را بپذيريد، تا روح و جانتان را از هرگونه شرك و بت پرستى و گناه
پاك سازد.
در روايات متعددى همانگونه كه در بالا گفتيم آمده است كه منظور از رنگ الهى
همان اسلام و رنگ ولايت است [2] و اين تأكيدى است بر وجود الهامات فطرى در ذات انسان.
***
ششمين و هفتمين آيه بعد از اشاره به خلقت انسان سخن از تعليم بيان به وسيله
پروردگار است، و تعليم آنچه را انسان نمىدانسته و لازم داشته است.
در جاى ديگر نيز معلّم انسان در نويسندگى خدا معرفى شده است «الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» (علق 4)
به اين ترتيب او هم معلّم بيان است، و هم معلّم قلم، و هم معلّم امورى كه
انسان از آن آگاهى نداشته است، اين تعليمات ممكن است اشاره به تعليمات فطرى
[1]. در قاموس كتاب مقدّس آمده است: «تعميد» يكى از قواعد
مقدّسه دينيه است كه قبل از ظهور مسيح معروف بود، و آنچنان آن از جمله فرائض كليسا
قرار دارد كه چون آب را به رسم تثليث الوحده مقدّس استعمال نمايند علامت طهارت از
نجاست و ناپاكى گناه بوده ... و بسيارى از مسيحيان گمان مىبرند كه تعميد اطفال
مؤمنين واجب (است) (قاموس صفحه 257- 258).
[2]. تفسير الميزان، جلد 1، صفحه 316،
و تفسير در المنثور، جلد 1، صفحه 141.