اين يك قضاوت عادلانه درباره تاريخ است، بنابراين نبايد چشم و گوش بسته همه
آنچه را گفتهاند پذيرفت، و نه خط بطلان بر همه كتب تاريخى كشيد.
از اين گذشته دو بخش از تاريخ است كه از هرگونه دستبرد محفوظ است:
تاريخىهايى كه به صورت آثار خارجى و تكوينى در جهان باقيمانده كه به سادگى
نمىتوان آنها را تحريف كرد، و قرآن مجيد مخصوصاً روى اين قسمت تكيه بسيار كرده، و
آيات «سير در ارض» به منظور آگاهى از تاريخ گذشتگان ناظر به اين قسمت است.
و از آن بالاتر تاريخهايى است كه از طريق «وحى» به ما مىرسد، مانند تواريخ
قرآن كه از هر نظر اصيل و ناب است، اصولًا همانگونه كه بهترين قانونگذار خداست،
بهترين «مورخ» نيز اوست، چرا كه بر همه جزئيات احاطه دارد و گرايشهاى شخصى و
گروهى درباره او بىمفهوم است، و با وجود اين دو شرط اساسى او بهتر از هركس
مىتواند تاريخ را بازگو كند.
جالب اينكه قرآن مجيد گاهى يك داستان تاريخى را چندين بار تكرار مىكند بعضى
تعجب مىكنند كه چرا مثلًا داستان نوح يا موسى و فرعون، و رويارويى اين پيامبران
با مستكبران و جباران اينهمه تكرار شده، بىخبر از اينكه هركدام از اين آيات از
يك بُعد به اين حوادث تاريخى مىنگرد، زيرا يك حادثه تاريخى گاهى چندين بعد دارد،
مثلًا در مورد تاريخ بنىاسرائيل گاه از بعد مبارزه با طاغوت زمان به آن مىنگريم،
و گاه از بُعد لجاجت اين قوم لجوج، گاه عواقب اختلاف كلمه را در ميان آنها
مىبينيم، و گاه آثار كفران و ناسپاسى نعمتها را، خلاصه، بسيارى از حوادث تاريخى
همچون آيينههاى چند بعدى است كه هر كدام روشنگر واقعيتى است (شرح بيشتر را به
خواست خدا در فصل تواريخ قرآن خواهيد خواند).