ولى به هر حال ما نه توانايى داريم كه زبان حال آنها را بفهميم، چون از همه
اسرار جهان و نظامات حاكم بر موجودات عالم با خبر نيستيم، و نه زبان قال آنها را
كه تكليفش روشن است.
به اين ترتيب جهان پر از غلغله و شور و نواست و ما از آن بىخبرع و اين خود
دليل روشنى است بر محدوديت علم و دانش ما.
***
چهارمين آيه، سخن از «جهاد» مىگويد، براى كسانى كه از آن «اكراه» داشتند، مىگويد شما حتّى «خير» و
«شرّ» خود را به خوبى درك نمىكنيد، به همين دليل گاهى با منافع خود در ستيزيد، و
گاه به سوى زيانهاى خود با عشق و علاقه مىدويد، اين دليل روشنى بر محدوديت علم
شماست كه حتى گاهى سود و زيان خود را تشخيص نمىدهيد، ولى خداوند بزرگ از آن آگاه
است و از طريق وحى كه يكى از منابع مهمّ شناخت است، تمام امورى را كه با سود و
زيان شما در ارتباط مىباشد براى شما روشن ساخته است.
***
در آيه پنجم ضمن اشاره به عظمت آفرينش آسمانها و زمين، و بيان اين واقعيت كه آفرينش آنها
از آفرينش انسان نيز بزرگتر و پر اهميّتتر است، به عدم آگاهى اكثريت مردم از اين
مسأله اشاره مىكند، و اين در زمانى بود كه معلومات انسانها عموماً، و محيط جزيره
عربستان خصوصاً، درباره آفرينش آسمانها بسيار محدود بود، و شايد ستارگان را
ميخهاى نقرهاى بر سقف آسمان مىپنداشتند و امروز نيز با تمام اطلاعاتى كه ما
درباره خلقت آسمانها داريم باز معلومات ما در اين زمينه محدود است.
***
و در آيه ششم بعد از آنكه به مسأله طلاق و عدّه، و لزوم باقيماندن زنان مطلّقه در مدت عده
رجعى در خانه شوهرانشان مىفرمايد: «تو نمىدانى» شايد