فَاسْتَغْفَرُوا
اللَّه وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّه تَوّاباً رَحيماً؛
اگر آنها هنگامى كه به خود ستم مىكردند (و مرتكب معصيت مىشدند) به نزد تو
مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند، و رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز براى
آنها طلب آمرزش مىنمود خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند».
[1]
و نيز در
داستان برادران يوسف عليه السلام مىخوانيم: «آنها به پدرشان متوسّل شدند و گفتند:
«يا ابانا اسْتَغْفِرْ لَنا انّا كُنّا خاطِئينَ؛ اى پدر!
براى ما، از خدا آمرزش بخواه، چرا كه ما خطاكار بوديم!» پدر پير (يعقوب پيامبر)
اين پيشنهاد را از آنها پذيرفت و به آنان وعده مساعد داد و گفت:
«سَوْفَ اسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّى؛ به زودى براى شما از پيشگاه
پروردگارم طلب آمرزش مىكنم». [2] اينها گواه
بر اين است كه «توسّل» در امّتهاى پيشين بوده و هست.
ولى نبايد از
اين حدّ منطقى فراتر رفت، و اولياء اللَّه را مستقل در تأثير و بىنياز از اذن خدا
دانست كه سبب «شرك و كفر» خواهد شد.
و نيز نبايد
توسّل به صورت عبادت اولياء اللَّه درآيد كه آن هم «شرك و كفر» است، زيرا آنها در
ذات خود و بدون اذن پروردگار مالك سود و زيانى نيستند: «قُلْ
لا امْلِكُ لِنَفْسى نَفْعاً وَ لا ضَرّاً الّا ما شاء اللَّه؛
بگو: من (حتّى) براى خودم مالك سود و زيانى نيستم مگر آنچه خدا بخواهد»
[3] و غالباً در ميان گروهى از عوام از همه فِرَق اسلامى هميشه افراط و
تفريطهايى در مسأله توسّل ديده مىشود كه بايد آنها را ارشاد و هدايت كرد.