مىدانيم كه هر حديثى در يكى از اين منابع معروف يا ساير منابع معتبر وجود
داشته باشد به اين معنى نيست كه آن حديث به خصوص معتبر است، بلكه هر حديثى سلسله
سندى دارد كه بايد هر يك از رجال سند آن جداگانه در كتب رجال مورد بررسى قرار
گيرد، هرگاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند، آن حديث به عنوان يك حديث صحيح
پذيرفته مىشود، در غير اين صورت، مشكوك يا ضعيف است و اين كار تنها در خور آگاهان
و علماى علم حديث و رجال است.
از اين جا به خوبى روشن مىشود كه وضع جمعآورى احاديث در كتب شيعه با منابع
معروف اهل سنّت متفاوت است چرا كه در كتب معروف صحاح مخصوصاًصحيح بخارى و صحيح
مسلم، مبناى نويسندگان اين بوده است؛ كه احاديثى را گردآورى كنند كه نزد آنها صحيح
و معتبر بوده است و به همين دليل هر يك از آن احاديث مىتواند، براى دستيابى به
عقايد اهل سنّت مورد استناد قرار گيرد [1] در حالى كه مبناى محدّثان شيعه به اين بوده كه همه احاديث
منسوب به اهل بيت عليهم السلام را جمعآورى كنند، و شناخت صحيح از غير صحيح را به
علم رجال واگذار كردهاند-/ دقّت كنيد.
***
77- دو كتاب بزرگ
از منابع مهمّى كه جزء ميراثهاى مهم شيعه محسوب مىشود، نهجالبلاغه است كه مرحوم شريف رضى حدود يك هزار سال قبل
از
[1]. به مقدمه «صحيح مسلم» و
«فتحالبارى فى شرح صحيح البخارى» مراجعه شود