responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احكام عزادارى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 18

را نابود خواهم كرد!». [1] و اگر يزيد هنگام مشاهده سرهاى آزاد مردانى كه در كربلا شربت شهادت نوشيدند، مى‌گويد:

«اى كاش نياكان من كه در ميدان بدر كشته شدند، در اين‌جا بودند و منظره انتقام گرفتن مرا از بنى‌هاشم مشاهده مى‌كردند ...!». [2] همه اينها شواهد گويايى بر ماهيّت اين جنبش «ارتجاعى و ضدّ اسلامى» بود و هرقدر پيش‌تر مى‌رفت، بى‌پرده‌تر و حادتر مى‌شد.

***
آيا امام حسين عليه السلام در برابر اين خطر بزرگ كه اسلام عزيز را تهديد مى‌كرد و در زمان «يزيد» به اوج خود رسيده بود، مى‌توانست سكوت كند و خاموش بنشيند؟ آيا خدا و پيامبر و دامن‌هاى پاكى كه او را پرورش داده بودند، مى‌پسنديدند؟

آيا او نبايد با يك فداكارى فوق‌العاده و از خودگذشتگى مطلق، سكوت مرگبارى را كه بر جامعه اسلامى سايه افكنده بود، درهم شكسته و قيافه شوم اين نهضت جاهلى را از پشت پرده‌هاى تبليغاتى «بنى‌اميّه» آشكار ساخته و با خون پاك خود،


[1]. ارشاد شيخ مفيد، ص 355

[2]. الغدير، ج 3، ص 260

نام کتاب : احكام عزادارى نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 18
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست