همت رزمندگان ما، كم و بيش جبران شد. اما در مقابل سلاح فرهنگى، نمىتوان با توپ و تانك جنگيد. با هواپيماى پيشرفته نمىتوان به شبهات فكرى پاسخ داد. در مقابل اين سلاح، به علم نياز داريم. همانگونه كه در هنگام هجوم نظامى همه رفتند و آموزش نظامى ديدند در اين تهاجم هم، همه بايد آموزش دينى ببينند و خودشان را مجهّز كنند و بيمه نمايند. وقتى مرضى شايع مىشود همه بايد واكسن بزنند تا به آن مرض مبتلا نشوند. نمىتوان گفت ما كه مريض نيستيم، پس چرا واكسن بزنيم؟ مرض شيوع دارد، دير يا زود، به همه مىرسد.
اگر امروز در امان ماندى فريب نخور. زيرا، در اين مورد نيز، اين موجى كه برخاسته چيزى را باقى نخواهد گذاشت.
نبايد گفت ما كه شصت يا هفتاد سال از عمرمان گذشته، ديگر كافر نمىشويم. كسانى بودهاند كه در هشتاد سالگى هم شك پيدا كرده اند. از اين گذشته، ما بايد به فكر جوانان و نوجوانان اين كشور باشيم كه اكثر افراد اين ملت را تشكيل مىدهند. بنابراين، بايد براى آنها تلاش كرد تا سالم بمانند وگرنه تا چشم باز كنيم مىبينيم كه «يخرجُونَ مِنْ دينِ اللّهِ اَفْواجاً.» تا كى خود را به خواب خرگوشى بزنيم و توطئه هاى دشمن را نديده و نشنيده انگاريم؟ مسائل زندگى اجتماعى و اقتصادى متولّيانى دارد كه، كم يا زياد يا دير يا زود، آنها را اصلاح مىكنند ـ خدا توفيقاتشان را بيشتر كند و راههاى بهترى را به آنها الهام كند و در انجام وظايفشان موفق بدارد ـ اما متولّى اصلاحات دينى و فرهنگى مردم كيست؟ آيا آنها كه اكنون هستند از عهده حل اين مشكل برمى آيند يا نه؟
اگر از عهده برنمى آيند، كه چنين است، وظيفه عمومى مردم است كه در اين مسأله مشاركت كنند؛ هر كس به هر اندازه كه مىتواند. ساده ترين و