اشاره شده است «اِنَّ المؤمِنَ يَنْظُرُ بِنُور اللّهِ» (بحارالانوار، ج67، ص74، روايت 2، باب2) عمق اين خطر را بهتر از هر كس ديگرى درك كردهاند و براى دفع آن تلاش مىكنند. ما هم موظّفيم كه به نداى امام زمان(عليه السلام) و رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)، بلكه خداى متعال، پاسخ دهيم و با رهبر معظممان همراه شويم؛ زيرا اينها نيز از نداى الهى و رحمت بى پايان او سرچشمه مىگيرد و براى نجات ملت مسلمان در نهاد انسانها اثر مىگذارد.
اين مطالب مقدمهاى بود براى آنكه بدانيم مهمترين خطرى كه براى انقلاب ما وجود دارد خطر فرهنگى است.
حال بايد ببينيم كه در مقابل اين هشدار چه كارهايى انجام گرفته است. به نظر اينجانب، بعضى از كارهايى كه به نام مقابله با تهاجم فرهنگى انجام شده نابجاست؛ زيرا نه تنها درد اصلى را نشناخته و داروى مناسبى براى اين زخم تهيه نكرده اند، بلكه گاهى برخود درد هم افزوده اند. آنچه به عنوان درمان عرضه مىشود ممكن است گاهى درد را شديدتر و وسعت زخم را بيشتر كند. در اين زمينه، بخشى از مشكلات به دليل ابهام كلمه فرهنگ است كه فرهنگ چيست و وقتى مىخواهيم اقدامى اصلاحى در زمينه مسائل فرهنگى انجام دهيم بايد چگونه اقدامى باشد.
يكى از حيله هاى بزرگ شيطان كه بسيارى از انديشمندان ما را در دام خود انداخته مغالطاتى است كه از طريق مفاهيم و الفاظ صورت مىگيرد؛ مثلاً مىگويند: دامنه فرهنگ بسيار وسيع است، منطور از فرهنگ در فلان شعر فلان چيز است، يا در فلان لغتنامه معادل كلمه فرهنگ به انگليسى يا آلمانى يا يونانى فلان چيز است و خلاصه آنكه دامنه فرهنگ بسيار وسيع است. اين يك بحثى لفظى است. به فرض آنكه دامنه كاربرد كلمه فرهنگ بسيار وسيع باشد و شامل هنر، آداب و رسوم محلى، رقص،