responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تهاجم فرهنگى نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 115

به آنها كه در مراحل اوليه هستند و افتان و خيزان قدم بر‌ مى‌دارند، چندان كارى ندارد يا به آنها كه منحرفند اصلا هيچ توجهى ندارد. نسبت به كسانى كه در وهله اول، راه حق را شناختند و سپس در پيمودن آن راه جدّيت دارند، اهتمام دارد. او تمام نيروى خود را صرف‌ مى‌كند كه آنها را گمراه كند. اگر نتوانست سعى‌ مى‌كند كه از فعاليت آنها جلوگيرى نمايد. داستانهاى بسيارى در اين زمينه هست كه اگر بخواهيم آنها را بيان كنيم، سخن به درازا‌ مى‌كشد. اما به عنوان نمونه يكى از آنها را اينجا بيان‌ مى‌كنيم.

اين داستان را به مرحوم شيخ انصارى(رحمه الله) نسبت‌ مى‌دهند. در زمان رياستش بر حوزه علميه نجف، شبى كه همسرش بايد وضع حمل‌ مى‌كرد خانمها و بستگان او نزد شيخ آمدند و گفتند امشب ممكن است كه همسر شما وضع حمل كند؛ شما يك مقدار روغن تهيه كنيد ـ در گذشته، مرسوم بود، هنوز هم در برخى از خانواده ها سنت است خانمى كه وضع حمل‌ مى‌كند، به او مقدارى روغن‌ مى‌دهند تا تناول كند. اين كمترين كمكى بود كه به چنين خانمى‌ مى‌كردند تا او را تقويت كنند. ايشان مقدارى پول سهم امام نزد خود داشته است. برمى خيزد و بر طبق نقل دو تومان از آن پول را برمى دارد تا براى همسرش روغن بخرد. وقتى‌ مى‌خواهد از منزل بيرون بيايد اين فكر به ذهنش‌ مى‌رسد كه اگر امشب همسر يك طلبه ديگرى در يك گوشه نجف بخواهد وضع حمل كند آيا حتماً پول در اختيار دارد يا نه. بر‌ مى‌گردد و پول را سر جايش‌ مى‌گذارد و دنبال كارش‌ مى‌رود. هر چه زنها‌ مى‌آيند و‌ مى‌پرسند كه چه شد، قرار بود روغن تهيه كنيد‌ مى‌گويد، نمى‌شود. به هر حال، آنها مأيوس‌ مى‌شوند. نقل شده كه در آن عصر، فردى كه اهل مكاشفه بوده در عالم كشف و شهود شيطان

نام کتاب : تهاجم فرهنگى نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست