responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 28

به ناحق مي‌کشتند». در اين آيه کشتن پيامبر بر دست يهوديان به «عمل ناحق» وصف شده است.

در بيشتر موارد، زماني رفتار کسي با صفت «به حق، شايسته و مشروع» وصف مي‌شود که وي حقي ـ به مفهوم حقوقي آن ـ داشته باشد. همچنين فعل خاصي را به «ناحق، ناشايسته و نامشروع» وصف مي‌کنند که فاعل آن، صاحب حق ـ به مفهوم حقوقي ـ نباشد. مثلاً کسي حق کشتن ديگري را دارد و هرگاه اين حق خودش را اعمال کند، مي‌توان گفت عمل او «به حق» بوده است؛ برخلاف کسي که چنين حقي ندارد و اگر مرتکب قتل شود، در چنين صورتي عمل او «ناحق» قلمداد مي‌گردد. همچنين کسي که در خانة خود سکنا گزيند يا با اذن صاحبخانه وارد آن شود كاري ‌«به حق» مي‌كند، زيرا هر كسي حق دارد كه در خانة خويش سكنا گزيند يا با اذن صاحبخانه وارد آن شود. پس اگر‌چه «حق داشتن» و «به حق بودن» دو مفهوم متغايرند و اوّلي به انسان نسبت داده مي‌شود و دومي به افعال و اعمال او، اما در بيشتر موارد هر دو مفهوم منطبق مي‌شوند. کلمة «حق» در آيات متعددي از قرآن کريم بدين معنا به کار رفته است.[1]

فعل قضا و حکم ـ به معناي داوري ـ نيز يکي از افعال انسان است که در قرآن گاهي با صفت «به حق بودن» وصف شده است. قضاوت آن‌گاه به حق است که قاضي و حاکم حق داوري داشته باشد و طبق موازين معتبر حقوقي داوري کند. در غير اين صورت، قضاوت «به نا‌حق» خواهد بود.

«وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ * إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَف


[1] نساء (4)، 155؛ آل عمران (3)، 21، 112، 181؛ انعام (6)، 151؛ اسراء (17)، 33؛ فرقان (25)، 68؛ اعراف (7)، 33، 136؛ يونس (10)، 33؛ شوري (42)، 42؛ قصص (28)، 39؛ فصلت (41)، 15؛ احقاف (46)، 20؛ حج (22)، 40؛ غافر (40)،

نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 28
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست