نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 136
به كار ميرود كه بعضى از آنها فلسفى است و برخى به اخلاق و تعليم و تربيت وابستگى دارد و پارهاى به قلمرو علم يا فلسفة حقوق مربوط مىشود. از ديدگاه اسلامى فقط تعدادى از اين معانى صحيح و پذيرفتني است. اكنون به يكايك اين معانى اشاره مىكنيم:[1]
1. اختيار
گاهى مراد از «آزادى انسان» اين است كه بشر تكويناً موجودى مختار و داراي ارادة آزاد است؛ يعنى انسان در موقعيتها و موضعهاي مختلف مىتواند هرگونه كه بخواهد گزينش و رفتار كند.اين معناى «آزادى» در بخش علم النفس فلسفه (= روانشناسى فلسفى، نه تجربى) معرکة آرا و محل بحث است. گروهى از فيلسوفان و متكلمان، آن را نفى و انكار مىكنند و بر اين باورند كه انسان نيز مانند جمادات و نباتات و ساير حيوانات در افعال خود اختيارى ندارد. دستهاى ديگر اصل آزادى اراده و اختيار را پذيرفتهاند. در اين رويکرد، بشر موجودى نيست كه راه زندگى را به جبر طي کند و هر گونه كه او را پرورش دهند بِرويَد.
بدون شك، در رويکرد جبرگرايي بحث از نظامهاى ارزشى (اخلاق، تعليم و تربيت، و حقوق) موضوعيت پيدا نميکند. به بيان ديگر، اگر آزادى و اختيار تكوينى در كار نباشد و همة رفتار انسان جبرى باشد، براى «بايد» و «نبايد»، حُسن و قُبح، ستايش و نكوهش، ثواب و عقاب، تكليف و مسئوليت نميتوان معنا و مفهومى در نظر گرفت. چون تأسيس هرگونه نظام اخلاقى، تربيتى و حقوقى تنها پس از پذيرش اصل اختيار و آزادى ارادة انسان امکانپذير است. بنابراين، كسى كه نظام ارزشىابداع مىكند و كسى كه طرفدار و پيرو آن نظام ارزشى مىشود، اختيار تكويني انسان را پذيرفته است. به بيان ديگر، جهانبينى مبتني بر اصالت جبرْ عقيم است و هرگز نمىتواند ايدئولوژى پديد آورد.
[1] جزوة حقوق و سياست در قرآن، ج 2، ص 1989 ـ 2008.
نام کتاب : نگاهی گذرا به حقوق بشر از دیدگاه اسلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 136