جامعه شود؟ معمولا تشخيص دقيق اين كه تا كجا فرد بايد از منافع خويش صرف نظر كند، ميسّر نيست. از ين رو، ما معتقديم غير از آنچه كه عقل بدان قضاوت مىكند، و غير از آنچه كه مىتوان از نظر كارشناسان، علوم و تجارب انسانى استفاده كرد، نيازمند منبع شناخت ديگرى هستيم كه به همه اين روابط احاطه دارد.
معادله رياضى وقتى يك مجهولى باشد، حل آن آسان است. امّا وقتى معادله چند مجهولى باشد و اطراف آن خيلى طولانى باشد، حل آن به سادگى امكان ندارد. اكنون معادلهاى را فرض كنيد كه هزاران مجهول يا عضو دارد به گونهاى كه هر طرف معادله ميل به بىنهايت داشته و هر لحظه بر مجهولات آن افزوده مىگردد. كدام انسان هوشمندى مىتواند آن را حل كند؟ حتى كامپيوترهاى امروزى از حل آن عاجزند. از اين رو، انسان نيازمند علمى فراتر از علوم انسانى و ابزارهاى مصنوعى مىباشد و بايد «علم خدا» مسأله را حل كند.
روابط انسانى بسيار پيچيده و تنگاتنگ است. هزاران فعل و انفعالِ دو جانبه يا چند جانبه در حال انجام است. مرد و زن در خانه نسبت به يكديگر، و آن دو نسبت به فرزندان، روابط اهالى يك محل، يك شهر، يك كشور، روابط بين كشورها، هم دينان، هم نژادان و.... عقل انسان از احاطه نسبت به همه اين روابط و درك همه سود و زيانها، كمالها و نقصها عاجز است. يكى از دلايل احتياج ما به وحى، نبوت و دين همين مسأله اساسى است كه، مقايسه همه مصلحتها و مفسدهها در زندگى اجتماعى بسيار دشوار است و هيچ عقل انسانى نمىتواند بر همه آنها احاطه داشته باشد.
به علاوه، آنچه بيان شد مربوط به مصالح و مفاسدِ زندگى دنيوى بود. يعنى عقل انسان از درك تمام مصالح مربوط به خويش، همسر، فرزندان، همسايه، همشهرى و... ناتوان است. حال چنانچه مصالح اخروى بدان ضميمه گردد، دامنه مجهولات بسيار وسيعتر مىگردد. اعمال و رفتار ما چه اندازهاى در روح خودمان و روح ديگران تأثير دارد؟ چه اندازه در مصالح و سعادت اخروى ما اثر دارد؟ از چه راهى مىتوان رابطه بين دنيا و آخرت را كشف كرد؟ ما تجربهاى نسبت به آخرت خويش نداريم تا بدانيم رفتارمان در طول زندگى، چه تأثيرى در زندگى پس از مرگ دارد و هيچ راه تجربى براى كشف اين رابطه، و حل اين معادله وجود ندارد و اين امر، فراتر از علم و تجربه بشرى است. بنابر اين، ما به وحى و دين نياز داريم و بايد از علم الهى استفاده كنيم.