شد. نتيجه بحث اين شد كه همه اين حقوق و تكاليف به اين منظور است كه انسان، اين موجود برگزيده و اين مخلوق ممتاز، استعداد والاى خويش را به فعليت رسانده، خليفه خدا روى زمين گردد و مظهرى براى جميع اسما و صفات الهى شود. تكاليف شرعى، عامل مهمى در ايجاد «انگيزه» در انسان است. از آنجا كه اراده خدا بر اين تعلق گرفته كه انسانها هر چه بيشتر انگيزه كار خير پيدا كنند تا رحمت بيشترى را به دست آورند، آن مصالح و مفاسد را در قالب احكام واجب، حرام، مكروه و مستحب بيان داشته است. اگر احكام را اينگونه بيان نمىكرد و تنها به ذكر مصالح و مفاسد بسنده مىنمود، انگيزه عمل در انسان قوى نمىشد و «اصل هدايت» در مورد انسان تحقق پيدا نمىكرد. مؤيد اين مطلب نيز آن است كه ما در زندگى عادى خويش به فوايد يا ضررهاى بسيارى از چيزها علم داريم اما با اين وجود به اين علم خود ترتيب اثر نمىدهيم. همه ما مىدانيم كه ورزش براى سلامتى انسان مفيد است و استعمال دخانيات براى بدن مضر است؛ امّا با اين حال، اكثر مردم انگيزه زيادى براى ورزش ندارند و عده زيادى از مردم سيگار مىكشند. در همين دو مورد اگر به انسان گفته مىشد: ورزش واجب و استعمال دخانيات حرام است، انگيزه بيشترى حاصل مىشد.
دستگاه تشريع و وجود تكاليف و امر و نهىها، براى تقويت انگيزه است. اقتضاى ربوبيت الهى و فضل و رحمت خداوند اين است كه انسانها هر چه بيشتر به سوى خير كشيده شوند، مادامى كه با اختيارشان تضاد پيدا نكند. به عبارت ديگر، هيچ گاه انسان را بر انجام كار خير مجبور نمىسازد ولى زمينههاى تحريك او به اين امر را ايجاد مىكند. اين كه خداوند خود را به عنوان «مشرِّع» معرفى مىكند و علاوه بر بيان مصالح و مفاسد، امر و نهى نيز مىنمايد، به جهت ايجاد داعى و رغبت است، كه اين نيز از رحمت الهى سرچشمه مىگيرد. اگر در دستگاه تشريع، برخى واجبات مهم با بيانى غليظ و شديد مطرح مىشود و يا برخى گناهان به شديدترين وجه تحريم مىگردد، اين در واقع ناشى از رحمت خداوند؛ همانند مادر مهربانى كه با شدت و تندى، فرزند خويش را از گودال، سيم برق و يا آتش مىترساند، كه اين برخورد تند مادر، از محبت و مهربانى او ناشى مىگردد.
8. قوانين كيفرى و جزايى، مظهر رحمت مضاعف خداوند
بعضى امور در سعادت جامعه نقشى بسيار تعيينكننده دارد و ترك آنها، مفاسد بزرگى را براى