هميشه در هر كارى با صاحبنظران و متخصصان مشورت مىكند و بعد تصميم مىگيرد و مردم هم وظيفه دارند از خيرخواهى و مصلحت انديشى براى حاكم شرعى مضايقه نكنند، احتمال خطا تا حد بسيارى كاهش مىيابد و ديگر معقول نيست از دستورهاى او سرپيچى كنيم.
انگيزه طرح مسأله معصوم نبودن ولى فقيه
در پايان بايد گفت اشكال عدم عصمت درباره هر حاكم و رئيس در هر حكومتى وارد است، ولى اگر اين اشكال در مورد نظام ولايت فقيه مطرح مىگردد و در مورد نظامهاى ديگر اين اشكال مطرح نمىشود، ما را به اين برداشت رهنمون مىشود كه غرض مطرح كنندگان از طرح اينگونه اشكالات شكستن قداست رهبرى نظام اسلامى است، زيرا قداست رهبر در موارد بسيارى سدّ راه دشمنان و بر هم زننده نقشه آنان بوده است. اگر با يك فرمان امام راحل(قدس سره)حصر آبادان شكسته شد، به علت اين بود كه به ذهن هيچيك از رزمندگان خطور نكرده بود كه مخالفت با امر ايشان جايز است يا نه.
چون در اثر اين قداست و لزوم اطاعت، دشمنان به ناكامى رسيدهاند، اين اشكالات طرح مىشود. پس توجه داشته باشيم همه اشكالات براى دريافت جواب حقّ مطرح نمىگردد، بلكه انگيزه اين اشكالتراشى امور ديگرى است.
4. آيا در نظام اسلامى فقيه وكيل مردم است؟ اگر جواب مثبت است چرا حكومت اسلامى را به ولايت فقيه تعبير مىكنند، نه وكالت فقيه؟
«وكيل» به كسى گفته مىشود كه كارى به او واگذار مىشود تا از طرف واگذار كننده انجام دهد. مثلا كسى كه مسؤوليت انجام كارى به او سپرده شده است، اگر در اثر گرفتارى يا اشتغال نتواند وظيفهاش را انجام دهد و ديگرى را براى انجام آن كار به جاى خود قرار دهد، او را وكيل كرده است. همچنين كسى كه از حق معيّنى برخوردار است، مثلا حق امضا يا حق برداشت از حساب بانكى يا حقّ مالكيّت دارد، مىتواند ديگرى را وكيل خود گرداند تا آن را استيفا نمايد.
تعريف «وكالت» و تبيين «وكالت فقيه»
وكالت عقدى جايز وقابل فسخ است؛ يعنى موكّل هر زمان كه اراده كند مىتواند وكيل را از