استاد تفاوتى روشن وجود دارد فرزند و شاگرد براى پدر و استاد خود احترام خاصى قائلند. اما فوق آنها قداستى است كه براى امام و جانشين او وجود دارد. قداست ـ همانگونه كه در مباحث گذشته به تفصيل بيان شده است ـ محبتّى همراه با احترام و تواضع است و چون ولىفقيه در مقام نيابت معصوم قرار دارد از اينرو از قداست والايى برخوردار است و رعايت كمال احترام و ادب براى او ضرورى است و حقظ حرمت و شأن او بر همه لازم است لذا انتقاد بايد به گونهاى بيان شود كه هيچگونه تأثير سويى بر قداست و جلالت جايگاه ولىفقيه نداشته باشد.
3.سوّمين نكتهاى كه در انتقاد از رهبر بايد در نظر گرفت، توجّه به دشمن است. انتقاد از رهبر بايد هوشمندانه طرّاحى شود تا موجب سوء استفاده دشمنان نشود؛ از آنرو كه رعايت اين موارد در انتقاد از ولىفقيه لازم است، مجلس خبرگان كميسيونى براى نظارت بر فعاليتهاى رهبرى دارد كه عملكرد ايشان را مورد بررسى قرار مىدهد و در موارد لازم نتيجه آن را به اطلاع ايشان مىرساند. اين هيأت تحقيق به پيشنهاد خود مقام معظم رهبرى در مجلس خبرگان تشكيل شد.
بهترين شيوه انتقاد
به نظر مىرسد براى رعايت همه اصول مزبور، بهترين شيوه انتقاد، نوشتن نامه به دبيرخانه مجلس خبرگان و بيان موارد لازم است.انتقاد از ديگر مسؤولان نظام (مجلس، قوه مجريه و قوّه قضائيه) در اصل 90 قانون اساسى مطرح شده است. «يعنى هر كس شكايتى از طرز كار مجلس يا قوّه مجريّه و يا قوّه قضائيه داشته باشد، مىتواند شكايت خود را كتباً به مجلس شوارى اسلامى عرضه كند. مجلس موظف است به اين شكايات رسيدگى كند و پاسخ دهد...» ملاحظه مىشود مراجعه به مجلس، راهكارى مناسب براى شكايت ـ كه نوعى انتقاد از مراكز فوق به شمار مىآيد ـ تصويب شده است. عمل به اين قانون ـ كه داراى ضمانت اجرايى است ـ موجب حفظ حرمت نهادهاى مذكور خواهد بود. طبق اصل يكصدوسيزدهم قانون اساسى رهبر عالىترين مقام رسمى كشور محسوب مىشود. از اينرو رعايت اين نكات درباره او اولويت دارد.
شايان ذكر است كه نبايد انتظار داشته باشيم به همه مباحث و انتقاداتى كه مطرح مىكنيم