اينكه مرد با نيرنگ يا با زور، كابين و صداق همسر خود را از وى باز ستاند، عملى است كه قرآن به شدّت از آن منع مىكند:
وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْج مَكانَ زَوْج وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً * وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْض وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً؛[1] و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود برگزينيد و مال فراوانى [به صورت مَهر] به او پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد. آيا براى پس گرفتنِ مهر زنان، به تهمت و گناه آشكار متوسّل مىشويد؟! و چگونه آن را بازپس مىگيريد؛ در حالى كه شما با يكديگر تماس و آميزش كامل داشتهايد و آنان [هنگام ازدواج] از شما پيمان محكمى گرفتهاند؟![2]
در تبيين و توجيهِ اين حقّ اقتصادى براى زن مىتوان گفت كه اين امتياز مالى از آن رو به زن تعلّق مىگيرد كه اوّلا وى براى انجام تكاليف و وظايف واجب و مستحبّ خانوادگى، متحمّل زحمتها و مشقّتهايى مىشود، و ثانياً امورى از قبيل باردارى، وضع حمل، شيردهى، پرستارى، مراقبت فرزندان مانع از آن مىشود كه بتواند به فعّاليتهاى اقتصادى بپردازد؛ از اين رو براى آنكه زن هم پاداش تلاشهاى خود را تا حدّى دريافت كند و كارهايش يكسره بدون فايده اقتصادى نباشد، برايش مهريّهاى مقرّر داشتهاند.
تجويز ازدواج موقّت و چند همسرى
چرا در اسلام ازدواج موقّت و تعدّد زوجها تجويز شده است؟ آيا اين احكام تبعيض و خلاف حقوق زن نيست؟
[3]همانطور كه مىدانيد، ازدواج شرعى در اسلام دو صورت دارد:
أ. ازدواج دائم و مادامالعمر: يعنى زن و مرد تصميم گرفته باشند تا زمانى كه در قيد حياتند، زندگى مشترك داشته باشند كه البتّه اصل در ازداوج هم دوام است.
ب. ازدواج موقّت و محدود به زمانى خاص: مصالح ازدواج موقّت بسيار است كه به برخى
[1] نساء(4)، 20 و 21. [2] ناگفته نماند كه اگر طلاق، پيش از زناشويى باشد، مرد بايد فقط نيمى از مهريّه را بپردازد. (ر.ك: رسالههاى عمليّه، احكام نكاح و مهريّه، و نيز بقره (2)، 237. [3] ر.ك: محمّد تقى مصباح يزدى، جزوه حقوق و سياست در قرآن، درس 209.