3. در امور اجتماعى مؤثّر باشد: اختلافى كه در بازدهِ كار اجتماعى و در كمّ و كيف مشاركت در تأمين نيازهاى جامعه مؤثر نباشد، باعث وضع قوانين و مقرّرات گوناگون نمىشود؛ براى مثال، اگر اختلاف رنگ پوست، در نتيجه كار اجتماعى مؤثّر مىبود، آنگاه مىشد و مىبايد براى هر نژاد، يك سلسله حقوق جدا تعيين كرد؛ امّا ويژگىِ هيچ رنگ پوست يا نژادى چنان نيست كه در امور اجتماعى، تأثيرى چشمگير داشته باشد.
به نظر ما، زن و مرد داراى يك سرى اختلافهاى تكوينى هستند كه مقتضىِ حقوق و تكاليف متفاوت است. در هر جامعهاى و در طول تاريخ، زنان با مردان اختلافهايى دارند كه داراى سه ويژگى ذيل است:
اوّلا ثابت و دائمند؛ چرا كه در طول تاريخ بشرى به ندرت پيش آمده است كه تغيير جنسيتى حاصل، و مردى زن يا زنى مرد شود و اين اختلافات در طول زندگى افراد باقى مىماند.
ثانياً عموميّت دارند؛ زيرا هريك از دو قشر زن و مرد، به طور تقريبى نيمى از جامعه بشرى را تشكيل مىدهند.
ثالثاً چنانكه خواهد آمد، منشأ آثار گوناگون در زندگى اجتماعى مىشوند.
بنابراين به طور كامل معقول، صحيح و عادلانه است كه زنان و مردان، گذشته از حقوق و تكاليف مشتركى كه بر اساس وجوه اشتراك طبيعى و تكوينى خود دارند، در ساير حقوق و تكاليف متفاوت باشند. اگر اختلاف مردان و زنان در حقوق و تكاليف به طور كامل رعايت شود، هم مصالح زنان، هم مصالح مردان و هم مصالح جامعه تحصيل خواهد شد. از سوى ديگر، در صورت عدم رعايت نيز بسيارى از مصالح زنان، مردان و جامعه از بين مىرود.