كه انسان به همه مصالح و مفاسد احاطه علمى دارد و مىتواند جميع احكام و قوانين الاهى را توجيه عقلانى كند. فقط خداى متعالى بر همه مصالح و مفاسد، كسر و انكسار آنها، و ظرايف و دقايق امور احاطه دارد.
در اين بحث، آنچه ما در مىيابيم و ادّعا مىكنيم، اين است كه بين زن و مرد اختلافهايى وجود دارد كه منشأ آثار متنوّعى در زندگى اجتماعى مىشود؛ بنابراين، حقوق و تكاليف اجتماعى متفاوت است. براى آگاهى از جزئيّات بيشتر درباره تفاوت حقوق و تكاليف بايد از شرع بپرسيم؛ زيرا دقايق امور در اين باب نيز همچون ابواب ديگر بر ما پوشيده است.
تفاوتهايى كه سبب تنوّع حقوق و احكام مىشوند، به دو بخش كلّى قابل تقسيم است:
أ. تفاوتهاى جسمانى كه با تجربه حسّى قابل درك است و در فيزيولوژى و آناتومى مورد مطالعه قرار مىگيرد.
ب. تفاوتهاى روحى كه آگاهى به آن از طريق تجربه حسّى مقرون به تجزيه و تحليلهاى عقلانى، امكانپذير است و در علم روانشناسى از آن بحث مىشود.
عمدهترين محورهاى تفاوت جسمانى زن و مرد عبارتند از:
1. دستگاه تناسلى: دستگاه تناسلى مرد و زن اختلاف روشنى دارند. ياختههاى جنسى مرد(اسپرم) با ياختههاى جنسى زن (تخمك) نيز داراى تفاوتهاى اساسى هستند. اين تفاوتهاى آشكار سبب شده كه سهم مرد در توليد فرزند با سهم زن متفاوت بوده، و اصلا قابل قياس نباشد. وظيفه طبيعى زن در توليد مثل، كارى است كه به وى اختصاص دارد و از مرد بر نمىآيد.
2. تفاوت در شكل پستان: پستانهاى زن به گونهاى طرّاحى شده كه نوزاد به راحتى مىتواند از آن تغذيه كند و به طور طبيعى مسؤوليتِ شيردادن و نگهدارى از كودك بر عهده مادر خواهد بود. قرآن كريم نيز بر سهم مادر در دو سال اوّل زندگى تأكيد مىكند.[1]
3. دوره قاعدگى در زنان: حكمت الاهى، اندام زن را به گونهاى پى ريخته است كه در هر ماه، چند روزى، مقدارى از خون خود را دفع كند. زن در اين مدّت به طور معمول حالتى بيمارگونه دارد؛ دچار ضعف جسمى است و دستخوش حالتهاى روحى غير عادى مىشود؛ به همين جهت نيازمند استراحت نسبى است؛ حالتى كه در مرد وجود ندارد.