آن، هر دو صيغه ذكر شده، آيات 30 و 31 سوره نور است:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ؛ به مردان با ايمان بگو چشم هاى خود را [از نگاه به زنان نامحرم ]فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند... و به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را [از نگاه به مردان نامحرم] فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند.
همچنين در آيه دوم از همين سوره مىخوانيم: الزّانِيَةُ وَ الزّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِد مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة؛ هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد.
در آيه 38 سوره مائده نيز آمده است: وَ السّارِقُ وَ السّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللّهِ؛ دست مردِ دزد و زن دزد را به كيفر عملى كه انجام داده اند، به سبب مجازات الاهى قطع كنيد.
5. بين مرد و زن، هيچ تفاوت ناروا و ظالمانهاى نبايد وجود داشته باشد. هنگام طلوع آفتاب اسلام، اعراب مشرك، آداب و رسومى داشتند كه به سبب آن، بر جنس مؤنّث ستمى بزرگ مىرفت؛ براى مثال، دختران را زنده به گور مىكردند كه قرآن كريم در سوره نحل (آيه 58 و 59) و تكوير (آيه 8 و 9) اين رسم را به سختى نكوهش مىكند يا بچّههاى چارپايان را اگر زنده مىماندند، فقط از آنِ مردان مىدانستند و آنها را بر زنان حرام مىپنداشتند. قرآن اين تبعيضها و ستمها را به شدّت تقبيح و رد مىكند.[1]
6. همانگونه كه مردان در فعّاليتهاى اجتماعى و سياسى مستقلّند، زنان نيز استقلال اجتماعى و سياسى دارند، نه اينكه تابع مردان باشند. تا آنجا كه تفاوتهاى جسمى و روانى و حكمت الاهى چيزى را اقتضا نكند، آنان به طور يكسان در شؤون اجتماعى، حقّ مشاركت دارند. بهترين آيههايى كه بر استقلال زنان در امور اجتماعى ـ سياسى دلالت مىكند، آيههاى 10 و 12 از سوره ممتحنه است كه مىفرمايد:
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه زنانِ با ايمان براى هجرت نزد شما آيند، آنها را