تمام وجود و با بذل جان و مال در صدد دفع آن برآيند. دشمن با شناخت اين عامل حياتى و سرنوشتساز سعى وافر در از بينبردن و خاموشى آن دارد.
4. دين و ديندارى را عامل اختلاف معرّفىكردن: در عصر جديد كه انسانها تلاش دارند تا از نتيجه تعامل و همكارى با يكديگر بهره ببرند و به پيشرفتهاى جهانى نائل آيند و چون همه مردم از دين واحدى پيروى نمىكنند دين عاملى براى اختلاف و دشمنى خواهد بود، در حالى كه ما براى ورود به جامعه بين المللى و پذيرفتهشدن از سوى ديگران راهى جز لبخندزدن به ديگران و تسامح و تساهل در دين و احكام مربوط به آن نداريم. بنابراين، بايد دين را كنار گذاشت يا حداكثر آن را در حدّ يك سليقه انگاشت و همانطور كه سلايق مختلف ديگران را در امورى مانند رنگ لباس و دوخت آن تحمّل مىكنيم، سلايق آنها را در اصل ديندارى و كيفيّت آن تحمّل و اين آسانگيرى را در مورد گرايشهاى جديد و به اصطلاح قرائتهاى نو از دين در داخل كشور هم داشته باشيم.
همانطور كه مىدانيد اين تلاشها، سالهاى بسيارى است كه از سوى دشمنان اسلام و قرآن صورت مىگيرد و بخصوص بعد از پيروزى انقلاب روند گسترده و عميقترى را به خود گرفته است و متأسفانه چنين برنامههايى بعضاً توسط كسانى اجرا مىشود كه خود نيز متوجه نيستند و بنحوى فريب دشمن را خوردهاند.
وظيفه سنگين دلسوختگان اسلام و انقلاب
اما آنچه مهم است وظيفه خطير دلسوختگان اسلام و انقلاب اعم از انديشمندان حوزههاى علميه و دانشگاههاست كه ابتدا توطئههاى دشمن را به درستى شناسايى كنند و سپس براى مقابله با آن، برنامهاى منسجم و حسابشده ارائه نمايند و با جهاد فكرى و فرهنگى خود راه را براى دينستيزان بسته و دَين خود را ادا نمايند تا هم جوانان، بخصوص دانشجويان كه آماج چنين حملاتى هستند سره را از ناسره تشخيص دهند و هم ملت عزيز بار ديگر در عزم خود بر حاكميّت اسلام و قرآن در كشور و اعتلاى دين راسختر شوند.
به حرفهاى آنهايى كه بر خلاف مسير اسلام هستند و خودشان را روشنفكر حساب مىكنند و