است و نمىتوان به بهانه اختلاف در بعضى از احكام فقهى، قرائت تازهاى در مورد آنها ارايه كرد. اين از مغالطههايى است كه هر نوآموزى سرّ آن را كشف مىكند. بسيار روشن است كه با استناد به چند مورد جزيى نمىتوان قاعده كلى ارائه داد و گفت چون برخى از احكام اختلافى است پس مىتوان همه آنها را قرائتپذير دانست. اين مغالطهاى آشكار و نتيجهاى نادرست است. احكام قطعى و ضرورى اسلام قرائتپذير نيست و در آنها جاى اظهار نظر مخالف وجود ندارد.
قرائتناپذيرى عقايد اساسى
گذشته از احكام عملى و فروع دين، در بخش اعتقادات و اصول دين نيز اعتقاد به خداى يگانه و نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله) و ديگر عقايد اساسى نيز قرائتپذير نيست. هركس اين اعتقادات را قبول نداشته باشد مسلمان نيست. نمىتوان گفت كه يك قرائت در اسلام اين است كه خدا يكى است و قرائت ديگرى بگويد خداى مورد نظر اسلام هزارتا است! توحيد اصل اساسى اسلام است و اصل اين مسأله قرائت متعدد بر نمىدارد. همچنين نبوت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از ضروريات اسلام است و اگر كسى آن را نپذيرد مسلمان نخواهد بود. آيا ممكن است كسى بگويد، فردى به نام محمد بن عبداللّه(صلى الله عليه وآله) پيامبر نبوده است و يا پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)هنوز ظهور نكرده است، و اين فكر خود را قرائت جديد از اسلام بنامد؟! چنين سخنى نشانه خروج از دين اسلام است؛ زيرا در اسلام چنين مسايلى به صورت قطعى اثبات شده و جاى اظهار نظرهاى مختلف در باره آن وجود ندارد. البته چنانكه پيشتر گفتيم، در باره برخى از عقايد جزئى قرائتهاى مختلفى مطرح است و به بيان فنى، قرائت پذيرى برخى عقايد را