نام کتاب : نقش تقليد در زندگي انسان نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 100
امروزه عدهاى اين بحث را مطرح مىكنند كه اصلا قرآن كلام خدا نيست و تعبيرات و برداشتها و تحليل هايى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) از حالت وحى خود ارائه كرده است. در نظر آنان وحى نيز يك حالت صامت است كه در آن مفهوم و لفظ نيست و پيامبر از حالت وحى خود تعبيرات و گفتههايى دارد و اين مجموعه، كلام پيامبر است نه خدا؛ و چون پيامبر نيز اشتباه مىكند، كلامش قابل استناد نيست! حتى اگر ثابت شود كه قرآن كلام خداست، در آن نيز تشكيك مىكنند و مىگويند از كجا كه كلام خدا درست باشد. چنان كه يكى از اساتيد دانشگاه، در دانشكده الهيات، گفته بود: بر فرض كه قرآن كلام خدا باشد، مىگوييم ممكن است كه خدا دروغ گفته باشد! البته بر اين ادعا استدلال نيز دارند و آن اينكه خوب و بد و راست و دروغ اعتبارى هستند و ما دروغ مصلحتآميز نيز داريم و ممكن است خداوند بر اساس مصلحتى دروغ گفته باشد!
آنچه گفتيم نمونهاى است از تسويلات شيطان و مراحلى كه شيطان براى انحطاط و انحراف در پيش روى انسان مىنهد و او را به كفر مىكشاند و اين فرجام كسى است كه از ولايت خداوند خارج گشته و ولايت شيطان را برگزيده است، و كسى كه ولايت شيطان را پذيرفت شيطان بر او تسلط مىيابد و او را به دنبال خود مىكشاند و در نهايت گرفتار جهنمش مىسازد: إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ؛[1] تسلط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده اند و آنها كه نسبت به او [خدا]شرك مىورزند.
شيطان براى اجراى نقشههاى خود كارگزاران متعددى دارد كه هر يك بخشى از نقشههاى او را اجرا مىكنند و تلاش مىكنند كه بندگان خدا را فريب دهند و از مسير حق منحرف سازند: قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ؛[2] گفت: به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد.