ميان هيچ يك از پيامبرانش فرق نمىگذاريم.» ما حق تكذيب هيچ يك از پيامبران را نداريم و همه آنها را «واجب الاطاعة» مىدانيم. البته خود حضرت موسى يا عيسى هم اگر در اين زمان مىبودند بايستى بر طبق شريعت پيامبر اسلام رفتار مىكردند.
وظيفه ما نسبت به اختيار دين و حكم پيروان ساير اديان
بنابراين در اين زمان ما موظفيم كه به احكام قرآن و دستورات پيامبر اكرم و ائمه اطهار(عليهم السلام) عمل كنيم و اگر غير از اين انجام دهيم از ما پذيرفته نمىشود، اما اين بدان معنا نيست كه اين دين ماهيتاً با اديان سابق تفاوت دارد، بلكه همه اين اديان، على رغم وجود پارهاى اختلافات در احكام، در رئوس كلى و بسيارى از احكام مشابهت دارند و همه آنها اسلام هستند. اگر كسانى قدرت شناختن و تشخيص حق را نداشته باشند، مستضعف هستند و به همان اندازه كه شناختهاند بايد عمل كنند و نزد خداوند مأجورند، اما كسانى كه در هر زمانى حق را شناخته و با اين وجود با آن مخالفت و دشمنى ورزيده اند، چنين افرادى مخلّد در آتش هستند و اين، مفاد همان جملهاى است كه در دعاى كميل مىخوانيم: «اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ اَجْمَعِينَ وَ اَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِينَ؛[خدايا] قسم ياد كردهاى كه آن [جهنم] را از همگى كافرانِ جن و انس پر نمايى و آنان را كه [با دين تو] دشمنى مىورزند در آن جاويدان قرار دهى.» به هر حال، خلود در عذاب مخصوص معاندين است و اگر كسى عناد نداشته باشد، اگر عذابى هم ببيند به اندازه همان تقصيرهايى است كه كرده است و مستضعفين در همان حدى كه نتوانستهاند حق را بشناسند معذورند و به واسطه آن عذاب نمىشوند. نكته مهم در اين جا توجه به اين مطلب است كه در هر صورت اگر افراد ديگر غير از مسلمانان و شيعيان هم