جوانانمان بكنيم و رسالت خود را نسبت به اسلام و جامعه اسلامى به انجام برسانيم. اكنون با توجه به اين مطالب، سؤال اساسى اين است كه براى اداى اين مسؤوليت چه بايد كرد؟ براى پاسخ به اين سؤال ابتدا مقدمهاى عرض مىكنم.
اهميت انقلاب فرهنگى
نمى دانم شما عزيزان تا چه حد به خاطر داريد، اما وقتى در همان سال هاى اول انقلاب، مرحوم امام مسأله انقلاب فرهنگى را مطرح كرد و بسيارى از دانشگاه هاى كشور براى چند سال تعطيل شدند، از اطراف دنيا افرادى آمدند اين جا تا ببينند اين انقلاب فرهنگى كه امام مىگويد چه صيغهاى است؛ چون انقلاب فرهنگى يك سابقهاى از قبل داشت و آن هم مربوط به تجربه انقلاب فرهنگى كشور چين بود كه توسط «مائو» پايه گذارى شده بود. به هر حال سياستمداران و دانشمندان متعددى از سرتاسر دنيا راه افتادند و به اين جا آمدند تا ببينند امام مىخواهد چه كار كند. من خودم در خاطرم هست كه يك استاد يهودى از استراليا به قم آمده بود و بنده نشستم با او بحث كردم، او مىخواست بداند انقلاب فرهنگى امام دقيقاً چيست، كه من هم برايش توضيح دادم.
متأسفانه شرايطى پيش آمد كه امام نتوانست آن آرمان خودش را درست تبيين كند و جامه عمل بپوشاند، چون انقلاب تازه پيروز شده بود و مسائل و مشكلات متعددى وجود داشت و بعد هم طولى نكشيد كه جنگ هشت سالهاى را به ما تحميل كردند كه به صورت بزرگ ترين مسأله كشور درآمد و بسيارى از نيروها و امكانات و فكرها در خدمت آن قرار گرفت. به هر حال شياطين داخلى و خارجى دست به دست هم دادند و نگذاشتند آن انقلاب فرهنگى كه در ذهن امام بود عملى شود. لذا اگر كسى اين گونه تحليل كرد كه تمامى اين