مجازاتى را كه در مورد متخلفين از قانون و متجاوزين به حقوق ديگران بايد اعمال شود، در بسيارى از موارد عقل درك نمىكند و مستقيماً از جانب خود خداى متعال و صاحب شريعت تعيين شده، ولى به هر حال پس از تعيين مجازات بايد آن را با شدت هر چه تمام تر در مورد متخلفين به اجرا در آورد. قرآن كريم در مورد كسانى كه مرتكب فساد و فحشا مىشوند مىفرمايد: «اَلزَّانِيَهُ وَ الزَّانِى فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِد مِنْهُمَا مِأَةَ جَلْدَة وَ لاَ تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِى دِينِ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ تَؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤمِنينَ[1]به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد، و اگر به خدا و روز باز پسين ايمان داريد، در [كار] دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد، بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند.» چنين متخلفى، با شدت هر چه تمام تر سركوب مىشود و هيچ مسلمانى اگر واقعاً به خدا و قيامت اعتقاد دارد، نبايد سر سوزنى ترحم و شفقت نسبت به او داشته باشد. شدت و خشونت اين مجازات وقتى بيشتر مىشود كه توجه كنيم اين شلاق ها بايد در حضور مردم زده شود و آنان شاهد مجازات آن دو باشند، كه طبيعى است در اين صورت علاوه بر تحمل مجازات سنگين، آبروى آنها نيز مىرود. بايد به گونهاى مجازات شوند كه ديگر احدى جرأت چنين كارى را پيدا نكند.
خلاصه بحث جاذبه و دافعه در اسلام
خلاصه و نتيجه بحث در اين قسمت اين است كه: مرز جاذبه و دافعه در اسلام عبارت است از آن جايى كه كسى در جامعه اسلامى به حقوق ديگران اعم از مادى و معنوى، به طور مستقيم يا غير مستقيم تجاوز نمايد و يا كسى در خارج از مرزهاى حكومت اسلامى به دشمنى با اسلام و كشور اسلامى برخاسته و