اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ كُلُّ اوُلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولا[1]محققاً، گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
وَقِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسْؤُولُونَ[2]و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند.
وَ كَانَ عَهْدُاللَّهِ مَسْئُولا[3]؛ و پيمان خدا همواره مورد بازخواست است.
لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذ عَنِ النَّعِيمِ[4]؛ در آن روز از نعمت [هاى خداوند]پرسيده خواهيد شد.
اصل توازن مسؤوليت و توانمندى
بنابراين، در اصل اين كه انسان مسؤول است بحثى نيست، اما نكتهاى كه وجود دارد و بايد به آن توجه كنيم اين است كه اين مسؤوليت نسبت به همه افراد و همه زمان ها و همه مكان ها ثابت و يكسان نيست و بسته به عوامل مختلف، تفاوت پيدا مىكند.
يكى از عواملى كه باعث تفاوت درجه مسؤوليت ها مىشود توانايى هايى است كه افراد دارند؛ كه اين همان «اصل توازن توانمندى با مسؤوليت» است كه در آغاز بحث به آن اشاره كرديم. از آن جا كه توانايى ها و مقدورات افراد از نظر استعداد فكرى، قواى جسمانى و بدنى، قواى روحى و روانى، موقعيت و مقام اجتماعى و مانند آنها يكسان نيست، لذا مسؤوليت هاى آنها نيز به يك اندازه نيست. هر كس به اندازه وسعى كه دارد مسؤول است: «لاَيُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً اِلاَّ وُسْعَهَا[5]؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند.» بدون