نام کتاب : چکیده ایی از اندیشه های بنیادین اسلامی نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 74
اين كه ما را هر چه بيشتر به خدا نزديك كنند، نميپرستيم. آنها ميدانستند كه غايت شناخته شده براى انسان كه در فطرتش به وديعه نهاده شده اين است كه به سوى خدا تقرب جويد؛ ولى راه رسيدن به اين غايت را نميدانستند و گمان ميكردند كه بت پرستى، راهى براى تقرب به درگاه خداى متعال است. طبعاً در عقيده ما، پيدايش چنين معرفتى (لزوم تقرب به خداوند) به واسطه انبياى الهى بوده است و الّا افراد عادى ـ به تنهايى ـ قادر به دست يابى به چنين معارف عالى اى نيستند؛ مخصوصاً اگر به اين مطلب توجه كنيم كه به عقيده ما، اولين بشر، حضرت آدم بوده كه يكى از پيامبران الهى به شمار ميرفته است. ايشان از همان ابتدا بنى آدم را با ركن اصلى دين و سعادت كه همان توحيد است آشنا كرده بود. بنابراين، بت پرستى و شرك بعد از توحيد رواج پيدا كرده است و اين، بر خلاف ظن و گمان جامعه شناسانى از قبيل «دوركايم» و امثال او ميباشد. به هر حال فطرت انسانى، رو به سوى خداوند متعال دارد و با اين گرايش است كه ميتواند تمام آمال و آرزوهايش را برآورده سازد. براى توضيح اين مطلب مناسب است در اين جا به دليل عقلى سادهاي اشاره كنيم.
تعيين كمال نهايى انسان با يك استدلال عقلى
ما فطرتاً به دنبال امورى از قبيل علم و معرفت، قدرت و استطاعت و جمال و لذت هستيم. اينها امورى هستند كه بالفطره به دنبال آنها هستيم؛ يعنى هر انسانى ذاتاً خواهان لذت، علم و معرفت و قدرت است. طبعاً علومى كه از راه اسباب و علل براى ما حاصل ميشود، بسيار كم است: وَمَا أوُتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليِلا؛[1]و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است. هم چنين قدرت مادى و اجتماعى، امورى محدود هستند و انسان بالفطره