پذيرفته است «هر مُسكري خمر است» و به جاي مُسكر بالفعل، مسكر بالقوّه را موضوع قضيّه ميپندارد. اين دسته از قضايا را «مقدّمات مشبّهه» گويند.
مسلّمات
مسلّمات به طور كلي به قضايايي گفته ميشود كه بين شما و ديگري تسالمي بر قبول آنها به عنوان قضاياي صادق صورت گرفته باشد، خواه آن قضايا در واقع و نفسالامر صادق باشند، يا كاذب و يا مشكوك.[1]
مسلّمات يا عاماند و يا خاصّ. مسلّمات عامه يا مشهورِ مطلقاند و يا مشهورِ محدود و مربوط به يك طايفه و گروه خاص، مثل بطلان دور و تسلسل. مسلّماتي را كه در يك علم خاصّ مورد تسليماند در صورتي كه تسليم بدانها بر اساس حسن ظنّ متعلّم به معلّم باشد «اصول موضوعه» نامند و اگر تسليم بر اساس مماشات با خصم باشد، «مصادرات» گويند.
مراد از قضيه مسلّمه خاصه، آن است كه فقط خصم در مقام جدل بدان تسليم است و لذا ميتوان از آن سود جُست و او را محكوم و مغلوب كرد[2].
جمهور مردم، مشهورات مطلق را به عقل سليم منسوب ميكنند و هرگز مجالي براي شكّ و انكار در آنها نميبينند، امّا علماي منطق آنها را در زمره يقينياتي كه برهان از آنها تشكيل شود نميدانند و فقط در جدل كاربرد آنها را تجويز ميكنند، مگر مشهوراتي كه با برهان تأييد شود كه در اين صورت ميتوان در براهين بعدي از آنها استفاده كرد.
ريشه اتّفاق آراي عقلا، در باب مشهورات
ممكن است كسي سؤال كند كه اگر قضاياي مشهوره از ضروريات و مستقلات عقليه، به حساب نميآيند، پس چگونه جميع عقلا بر آنها اتفاق نظر دارند؟
در پاسخ بايد گفت كه اين قضايا چند قسماند: دستهاي از آنها از ضروريّات عقلي بوده، از اين حيث ميتوانند در برهان نيز به كار آيند و اگر در جدل به كار روند از حيث شهرتشان است و از اين حيث در برهان جايي ندارند.
[1] نگاه كنيد به: التحصيل، ص105. و نيز المنطق، المسلّمات ص339. اينكه مشكوكيت نفسالامري به چه معني است، محل دقت وتأمل است. [2] نگاه كنيد به: اساس الاقتباس، ص 347; و نيز المنطق، ص339.